تصحیح و شرح ابیات شاهنامه به قلم مهری بهفر
تصحیح جدید دکتر مهری بهفر از شاهنامه که همراه با شرح یکیک ابیات و ریشهشناسی لغات شاهنامه انجام میگیرد کاری بزرگ است که تا به این جا پنج مجلد از آن (از ابتدا تا داستان رستم و سهراب) منتشر شده است. ویژگی اصلی این مجموعهی سترگ، یکی شرح و معنی کردن تکتک ابیات شاهنامه است و دیگری توجه به نسخه دستنویس موزه بریتانیا که قدیمیترین منبع [کامل] ماست از شاهنامه (این نسخه از سال ۶۷۵ هجری قمری به جا مانده است). باید در سالهای آینده منتظر مجلدهای جدید این مجموعه نشست. این یادداشت نخست در «حرفه هنرمند» منتشر شده و حالا در سایت وینش بازنشر میشود.
تصحیح جدید دکتر مهری بهفر از شاهنامه که همراه با شرح یکیک ابیات و ریشهشناسی لغات شاهنامه انجام میگیرد کاری بزرگ است که تا به این جا پنج مجلد از آن (از ابتدا تا داستان رستم و سهراب) منتشر شده است. ویژگی اصلی این مجموعهی سترگ، یکی شرح و معنی کردن تکتک ابیات شاهنامه است و دیگری توجه به نسخه دستنویس موزه بریتانیا که قدیمیترین منبع [کامل] ماست از شاهنامه (این نسخه از سال ۶۷۵ هجری قمری به جا مانده است). باید در سالهای آینده منتظر مجلدهای جدید این مجموعه نشست. این یادداشت نخست در «حرفه هنرمند» منتشر شده و حالا در سایت وینش بازنشر میشود.
چنانکه میدانیم، شاهنامه از قرنِ ششم موردِ توجّهِ بسیاری از اهلِ دانش و البته توده مردم بوده است. این که تودهی مردمِ ایران به این اثر بسیار توجه داشتهاند، از سویی سودمند بوده است؛ زیرا یکی از آثارِ مهمِ فارسی در میانِ مردم جذابیتِ فراوان داشته است (که این موضوع برایِ هر فرهنگدوستی میتواند بسیار مطلوب باشد) و اساساً وجودِ نسخههایِ متعددِ شاهنامه، از همین توجهِ عام و خاصِّ ایرانیان پدیدار شده است؛ اما به نظر میرسد، گرایشِ توده مردم به شاهنامه، عیبی را هم در برداشته است که آن هم از آساننماییِ این متن برمیخاسته است؛ یعنی چون توده مردم کلیتی از متن را درمییافتند، این ذهنیت ایجاد شد که شاهنامه برخلافِ بسیاری از متنهای مهمِ دیگر، مانندِ دیوانِ حافظ یا مثنویِ مولانا، نیازی به گزارش و شرح ندارد و میبینیم در دوره معاصر، تقریباً آخرین متنِ مهمی که به طورِ جدّی برایش شرح نوشتند، شاهنامه بوده است. البته گرایشِ توده مردم به شاهنامه، عیب دیگری هم داشت و آن این بود که سبب شد به درکِ درستی از حماسه و ادبِ حماسی دست نیابیم؛ چنانکه هر متنی را که در آن جنگ و خونریزی و رجزخوانی بود، نامِ حماسه را بر آن نهادند و حتی جهاد عارف با نفسش را هم حماسه پنداشتند؛ در حالی که حماسه بیش از هر چیز باید گزارشگرِ چگونگیِ شکلگیریِ تمدّن (که جنگ و دلاوری هم بخشی از آن است) و بیانگرِ نوعِ نگرشِ یک ملت باشد؛ نه صِرْفاً تصویر کردنِ ستیز و خونریزی.
در این یک قرنِ اخیر، پس از آنکه تصحیحاتی مختلف از شاهنامه به بار نشست و بیش از پیش، متنی نزدیک به قلمِ فردوسی حاصل شد، مطالعات و پژوهشهایِ دانشگاهی باعث شد که در تکتکِ بیتهایِ فردوسی تأمّلی ژرفتر انجام گیرد. از همین روی، پژوهندگانِ شاهنامه دریافتند که فهمِ بیتهایِ شاهنامه به این آسانیها هم نیست که پیشتر گُمان میرفت و اتفاقاً شاهنامه متنی است بسیار دشوار. همین موضوع آنان را بر آن داشت تا شرحها و گزارشهایی از شاهنامه پدیدار کنند و هریک با توجه به دیدگاهِ خود درباره شاهنامه، آثاری بیافرینند.
کتاب مورد معرفی که تا زمانِ نوشتنِ این جستار، پنج دفتر (دفترِ یکم: از دیباچه تا پایانِ پادشاهیِ فریدون؛ دفترِ دوم: پادشاهیِ منوچهر؛ دفترِ سوم: پادشاهیِ نوذر، ذوتهماسپ و کیقباد؛ دفترِ چهارم: پادشاهیِ کیکاووس؛ دفترِ پنجم: داستانِ رُستم و سهراب) از آن منتشر شده، ویژگیهایی چشمگیر در تصحیحِ انتقادیِ شاهنامه و به ویژه در زمینه شرحِ شاهنامه دارد که در جایِ خود آن را از آثارِ دیگر این زمینه متمایز میسازد.
درباره این تصحیح از شاهنامه: این اثر که با عنوانِ شاهنامۀ فردوسی (تصحیحِ انتقادی و شرحِ یکایکِ ابیات) منتشر شده است، چنانکه از نامش پیداست، تصحیحی تازه از شاهنامه است بر اساسِ چندین نسخه که در میانِ آنها چند نسخهی معتبر چون دستنویسِ موزه بریتانیا به تاریخِ ۶۷۵ ق دیده میشود. این دستنویس، کهنترین نسخهی کامل از شاهنامه است که در دست داریم. توجه داشته باشیم که دستنویسِ کتابخانه فلورانس (که در تصحیحِ مهری بهفر از شاهنامه هم به کار گرفته شده است) اگرچه در پایانِ خود، سالِ ۶۱۴ ق را دارد، نسخهای کامل نیست و تا پایانِ پادشاهیِ کیخسرو را در برمیگیرد. نسخهای دیگر که در تصحیحِ این اثر استفاده شده است، نسخه معروف به سنژوزف است که به کتابخانهی سنژوزفِ بیروت تعلق دارد و گویا به اواخرِ قرنِ هفت و آغازِ قرنِ هشتمِ هجری متعلق است و از دیدِ صاحبنظران، نسخهای بسیار معتبر است. نسخهای دیگر که در تصحیحِ این متن استفاده شده است، نسخهای از شاهنامه است که در حاشیهی ظفرنامهی مستوفی آمده است. گویا مستوفی در قرنِ هشتم (میانِ ۷۱۴-۷۲۰)، شاهنامه فردوسی را بر بنیادِ پنجاه دستنویسی که از شاهنامه داشته است، تصحیح کرده است که البته این نسخههایِ در دسترسِ مستوفی، امروز در دستِ ما نیست و از آن آگاهی نداریم. اگر به گفتهی مستوفی اعتماد کنیم و گفتهی او را راست بپنداریم، اتّکا به نسخه او از شاهنامه، ما را به نسخههایِ پیش از قرنِ هفتم که در دسترسِ ما نیست، پیوند میدهد و گویا استفاده از شاهنامهی تصحیحِ مستوفی، به گونهای پیونددهندهی ما به دستنویسهایی است که امروز در دست نداریم. با همین استدلال است که مهری بهفر، برخلافِ بسیاری از مصححانِ دیگر، در تصحیحِ خود به این اثر توجه نشان داده و از آن استفاده کرده است.
بنا بر آنچه آمد، اثرِ مهری بهفر، در میانِ پژوهشهایِ در پیوند با شاهنامه، اثری درخورِ اعتنا و قابلِ اتّکا است و قطعاً پس از اتمامِ آن، پژوهشگرانِ شاهنامه، نگاهی ژرفتر بدان خواهند داشت؛ امّا برجستگیِ این اثر، فقط به تصحیحِ آن باز نمیگردد؛ بلکه شرحِ بیتهایِ شاهنامه نیز بدان ویژگی چشمگیری بخشیده است.
روشِ شرحِ بیتها: در شرحِ بیتها، ما شیوهای روشمند میبینیم که شاید در آثارِ گذشتگان کمتر این موضوع وجود داشته است. در این اثر، ویژگیهایِ دستوریِ واژگانِ هر بیت ارائه میشود؛ معادلِ اوستایی یا فارسیِ میانهی واژگان در هر بیت میآید؛ تعبیرهایِ کنایی، مجازی، استعاری توضیح داده میشود؛ شخصیتها و خویشکاریِ هر یک از آنها بررسی میشود؛ شخصیتها و رُخدادهایِ در پیوند با آنها در شاهنامه، با متنهایِ دیگر که از آن شخصیت و رویداد یاد کردهاند، مقایسه میشود و در پایان، معنیای از هر بیت ارائه میشود. میتوان گفت که ویژگیِ منحصر به فردِ این شرح همین است که از یکیکِ بیتها گزارش به دست داده میشود و هیچ بیتی بدونِ معنی رها نمیشود؛ یعنی هر بیت فارغ از بیتهایِ دیگر موردِ بررسی قرار میگیرد؛ نه مانندِ برخی شرحهایِ دیگر که شارحان از چند بیت، کلیتی به دست میدهند (شاید برایِ اینکه بتوانند از برخی بیتهایِ دشوار در معنی، چشم بپوشند).
جدا از آنچه در گزارشِ بیتها میبینیم، در سویِ دیگر، برگردانِ شاهنامه به عربی از بُنداری و ترجمه آن به انگلیسی، از برادرانِ وارنر ارائه شده است و در پایانِ کتاب هم، نمایهای از واژههایی میبینیم که در شرحِ بیتها، درباره آن توضیح داده شده است. همینطور سیاههای از واژههایی آمده است که ریشهشناسی شدهاند و نهایتاً هم کشفالابیات را پیشِ رو مییابیم.
با توجه بدانچه آمد، میتوان گفت که در گزارشِ این اثر، همه چیز را در کنارِ هم داریم؛ یعنی به جایِ اینکه در مطالعهی بیتهایِ شاهنامه، چند اثر را مطالعه کنیم، یک اثر را میخوانیم و میتوانیم با شاهنامه، آشنایی بیشتر و بهتری به دست آوریم. این موضوع، برجستگیِ خاصی به این اثر بخشیده است و شخصاً این اثر را خواندنیتر از بسیاری از آثارِ دیگر در این زمینه یافتهام.
در مجموع، اثرِ مهری بهفر، هم به کارِ اهلِ تخصّص میآید و هم به کارِ دانشجویِ تازهکار. با توجه به روشمندیِ این اثر، هر کس در محدوده کارش، میتواند از آن استفاده کند و بهره ببرد.