vinesh وینش
vinesh وینش

 

سایت معرفی و نقد کتاب وینش همکاران

به‌یادماندنی‌ترین کتاب‌های سال 1403 از نگاه اهالی فرهنگ و هنر و کتابخوان‌ها

آنها که اهل کتاب هستند حتما در سال 1403 هم ساعاتی را به مطالعه کتاب اختصاص داده‌اند. این کتاب‌‌ها ممکن است جدید باشند یا قدیمی اما مهم این است که احتمالا بعضی از آنها به دلایلی در ذهن ما ماندگار شده‌اند. در پرونده نوروز وینش از تعدادی از کتابخوان‌ها، چه آنها که خودشان دستی در نوشتن دارند چه آنهایی که شغل اصلی‌شان در ارتباط مستقیم با کتاب نیست، خواستیم کتاب به‌یادماندنی را که در این سال خوانده‌اند معرفی کنند. تعدادی از همکاران وینش هم جزو پیشنهاددهندگان هستند. به اشتراک گذاشتن این کتاب‌ها در آغاز سال این فرصت را فراهم می‌کند که شما هم مروری به خواندنی‌هایتان در سال گذشته داشته باشید و چه بسا بعضی از این کتاب‌ها را به فهرست کتابخوانی‌تان در سال جدید اضافه کنید.

 

 

  این مقاله را ۴۱ نفر پسندیده اند

 


 

 

به‌یادماندنی‌ترین کتاب‌های سال 1403 از نگاه اهالی فرهنگ و هنر و کتابخوان‌ها

 

پیشنهادکنندگان و کتاب‌های محبوبشان (به ترتیب الفبا)

 

 

 

 

رضا امیرخانی / نویسنده

 

در میان کتاب‌های ایرانی مشغول خواندن لمس محمدرضا کاتب هستم و به نظرم در این کار او دوباره به قصه‌گویی بازگشته است؛ کاری که با آن زبان گرم و گیرا در آن استاد است.

اما به نظرم در میان کتاب‌های ایرانی امسال مرگ به مثابه یک ابرقهرمان از کیمیا بیابانکی (نشر ستاک) بسیار جذاب بود. تقاطع دو ژانر. کارآگاهی و روان‌شناسی… فرصت بسیار خوبی برای شناخت یک نسل از جوانان معاصر را فراهم می‌کرد. این کتاب، به نظرم نویسنده‌ای آینده‌دار را به ما معرفی می‌کند.

در میان کتاب‌های غیر ایرانی نیز ناخمن اثر مایکلز از نشر گمان را بسیار پسندیدم. روایت و قصه دیگر به هالیوود سپرده شده است و کار نویسنده‌ی امریکایی ساخت شخصیت جدید است. شخصیت ناخمن به نظرم طراوت شگفت‌انگیزی داشت… هفت تصویر از ریاضی‌دانی درون‌گرا…

 

 

لمسناخمن (هفت داستان کوتاه و سه جستار)

مرگ به مثابه یک ابرقهرمان

 

 

 

علیرضا ایرانمهر / نویسنده

 

کتاب تحلیل رویا، درس‌گفتارهایی در تعبیر و تفسیر رویا اثر کارل گوستاو یونگ یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌هایی بود که در سال گذشته خواندم. این کتاب با ترجمه رضا رضایی و آزاده شکوهی در انتشارات افکار جدید منتشر شده است. آثار یونگ همیشه برایم جذابیتی ادبی اسطوره‌ای داشته است و ربط چندانی به روانشناسی ندارد. بسیاری از روانشناسان امروزه آثار یونگ را غیرعلمی و نظریات او را منسوخ شده می‌دانند. ولی این کتاب مرا با تصویری تازه از یونگ روبرو کرد که هیچ شباهتی به نظریات روانشناختی مرسوم نداشت.

انگار در برابر واقعیتی ماورای زمان و مکان ایستاده‌ام که به جوهر وجودی هستی مربوط می‌شود. او خود در این کتاب به صراحت می‌گوید به سراغ مفاهیمی رفته است که با روش‌های علمی نمی‌توان آن را ثابت کرد ولی تاثیر عمیق بر ذهن و زندگی انسان می‌گذارند. یونگ‌ در این کتاب درباره ارتباط‌های شگفت‌انگیزی که میان خواب‌های ما با واقعیت وجود دارد سخن می‌گوید. از ارتباط ذهن ما با جهانی اسرارآمیز در خواب سخن می‌گوید و نیروی اسرارآمیز اساطیر را در زندگی روزمره ما آشکار می‌سازد.

نکته جالب دیگر آنکه این کتاب نوشته خود یونگ نیست بلکه یادداشت‌های شاگردانی است که در سر کلاس‌های درس او حضور داشتند. برای همین مطالب کتاب شباهتی به ارائه نظریه ندارد و حتی گاه بسیار پراکنده و نامنسجم است. دقیقاً به همین دلیل احساس ویژه در کلاس بودن را برای خواننده پدید می‌آورد.

در تمام لحظات خواندن این کتاب احساس می‌کردم پشت میز مدرسه نشستم و یونگ برای من با هیجانی طبیعی حرف می‌زند. این شیوه بیان چنان طبیعی است که گاه حتی می‌توان بازتاب ضمیر ناهوشیار خود یونگ را در گفته‌هایش احساس کرد. این کتاب چهارچوب نظری یا دستورالعملی روانشناختی برای خواننده خود نمی‌سازد اما درکی بسیار عمیق و شهودی از دنیای پنهان درون انسان پدید می‌آورد.

 

 

تحلیل رویا (درس گفتارهایی در تعبیر و تفسیر رویا)

 

 

مرتضی برزگر / نویسنده

 

کتاب لاشه‌ی لطیف نوشته آگوستینا باستریکا نویسنده آرژانتینی معاصر یکی از عجیب‌ترین کتاب‌هایی بود که در سال 1403 خواندم. داستان جامعه‌ی بی‌رحمی که با شیوع یک ویروس ناشناخته و مسموم شدن گوشت حیوانات، به پرورش و خوردن انسان‌ها روی می‌آورند و دولت هم خوردن گوشت انسان را قانونی اعلام می‌کند. این کتاب در لایه‌های رویی و زیرین، به نمایش لایه‌های تاریک انسان مدرن می پردازد و نگاه نقادانه شگرفی به مفهوم زندگی و انسان می‌اندازد. در مواجهه با این کتاب باید گفت ترجمه خانم سحر قدیمی هم بسیار درخشان است.

از میان کتاب‌‌های نویسنده‌‌های ایرانی هم کتاب گزارش گمان‌شکن نوشته علی شمس، قلب گاو نوشته هانیه سلطانپور و ژنرال، نوشته زهرا گودرزی هم از کتاب‌هایی است که امسال خوانده‌م و دوست‌شان داشته‌ام.

 

 

لاشه‌ی لطیفگزارش گمان شکن

قلب گاوژنرال

 

 

لیلا بهاری / مروج کتابخوانی

 

باغ‌های تسلا، خیلی روان بود و برای من تصویرسازی‌اش بسیار راحت.

از مجموعه دُن کامیلو که دوباره خواندم هم خیلی کیف کردم. طنز و حال‌وهوای جذابی دارد.

رمان نوجوان یک شب فاصله هم دوست‌داشتنی بود.

 

 

باغ های تسلایک شب فاصلهدون کامیلو
دن کامیلو

 

 

جعفر پاشایی / ایده‌پرداز تبلیغات

 

فابیان نوشته اریک کستنر از نشر بیدگل تأثیرگذارترین کتابی بود که امسال خواندم. قصه در آلمان بین دو جنگ اول و دوم جهانی می‌گذرد. دوره‌ای متناقض از ترکیبی از پیشرفت‌های شگفت‌انگیز در کنار فقر و معضلات اجتماعی که در نهایت به ظهور نازیسم می‌انجامد.

حضور آسانسور، مترو و اتوبوس هوایی های زپلین در آسمان، شرکت‌های تبلیغاتی -که شخصیت اصلی خودش در یکی از این شرکت‌ها کار می‌کند- در کنار بیکاری فراگیر و وضعیت بد اقتصادی مردم و پیش‌بینی که رمان از ظهور قریب‌الوقوع جنگ جهانی دوم می‌کند، همه و همه بخشی از ویژگی‌های جذاب رمان است. با یک ترجمه عالی و روان و طرح روی جلد هم یک کلاژ است که در همین دوره خلق شده.

 

 

فابیان (پالتویی)

 

 

محسن پوررمضانی / نویسنده و موسس پادکست کتابگرد

 

مغاک جنون کتابی بود که تازگی‌ها خواندم و برایم از چندجنبه تاثیرگذار و جذاب بود.

جرج اَتوود راونکاوی است که تجربه ۵۰ سال کارش در حوزه‌ی درمان جنون را در این کتاب نوشته. روایت‌‌هایی از زندگی افراد بحران‌زده، همراه موفقیت‌ها و شکست‌هایی که در مسیر درمان اتفاق افتاده. لابه‌لای این روایت‌ها با نظر و دیدگاه خود اَتوود هم آشنا می‌شویم.

فارغ از اینکه کتابِ خوش‌خوان و روانی بود،‌ چند نکته جالب برایم داشت. اول اینکه برای بعضی از بیمارهایش وقت و انرژی زیادی گذاشته بود، مثلا ده یا بیست سال روی یک بیمار کار کرده بود. دوم اینکه برخلاف جریان غالبِ روانکاوی که ترجیح می‌دهد سراغ بیمارهای روان‌پریش مثل اسکیزوفرنی، دو قطبی و… نَرود، نویسنده دقیقا سراغ همین بیمارها رفته بود.

این کتاب یک نکته جانبی هم برایم داشت. چند سال پیش کتابی خواندم به اسم «دکترهای اعصاب». این کتاب را روانپزشکی به اسم «جفری لیبرمن» نوشته بود. تاریخچه جالبی است از علم روانشناسی. اینکه چه مسیری را تا امروز طی کرده، چه اشتباهاتی داشته و باعث چه مصیبت‌هایی شده و چه دست‌آوردهایی داشته و کجاها توانسته به آدم‌ها کمک کند.

نویسنده از دیدگاه روانپزشکی به ماجراها نگاه می‌کند و رابطه خوبی با روانکاوها ندارد. برای همین کارهایشان را رد می‌کند یا با دیده شک و تردید به آنها نگاه می‌‌کند. در خودِ کتاب هم به این موضوع اشاره می‌کند و حتی جایی می‌گوید برای مثال اسکیزوفرنی را نمی‌شود با روانکاوی درمان کرد. این کتاب را هم خیلی دوست داشتم و به نظرم چیزهای درستی می‌گفت.

وقتی کتاب مغاک جنون را خواندم دیدم نظرات نویسنده‌ش ۱۸۰ درجه برعکسِ کتابِ دکترهای اعصاب است. نکته جالبش اینجا بود که به نظرم می‌رسید اَتوود هم چیزهایی را درست می‌گفت. خواندن این دو کتاب که از دو دیدگاه کاملا متضاد حرف می‌زدند و تلاش برای درک این موضوع که هر دو می‌توانند چیزهایی را درست گفته باشند (و تجربه‌هایشان هم داشت این را نشان می‌داد) مواجه‌ی جالبی برای خودم بود. انگار اگر فقط یکی را خوانده بودم فقط یک جنبه از ماجرا را می‌فهمیدم و شاید فکر می‌کردم فقط همین درست است و لاغیر.

نکته آخری که درباره کتاب مغاک جنون برایم جالب بود، نگاه انسانی‌ای بود که نویسنده به بیمارهای به اصطلاح روانپریش داشت (البته نویسنده کتاب دکترهای اعصاب هم نگاه انسانی قشنگی داشت اما از یک زاویه‌ی متفاوت) اَتوود ترجیح می‌دهد به جای واژه‌هایی مثل روانپریش، اسکیزوفرنی یا دو قطبی از واژه «جنون» استفاده کند. جنون چیزی است که همه ما ممکن است در  شرایط خاص و بحرانی دچارش بشویم. با این تعریف، انگار نگاه ما به این بیمارها می‌تواند تغییر کند و آنها را انسان‌هایی جدا از خودمان نبینیم. خودش در همان صفحه‌های اولِ کتاب خیلی قشنگ به این موضوع اشاره می‌کند:

«در مقام درمانگری که مرزهای دوردست جنون را می‌کاود، به چیزی کاملاً غیرمنتظره رسیدم: خودم. در میان دل‌های شکسته، ذهن‌های خردشده و نابودشدن‌ها، گویی نقش زندگی و دنیای من بود که نگاشته شده بود. آیا معنایش این است که باید تشخیص اختلال روانی بگیرم، دارودرمانی و حتی بستری شوم؟ البته، امیدوارم این‌طور نباشد. احتمال دیگر این است که کسانی که آنها را دیوانه می‌نامیم هم انسان‌هایی هستند زیادی انسانی که مسیر زندگی‌شان مشابه مسیر خود ما است.»

 

 

مغاک جنون

 

 

آذر تشکر / جامعه‌شناس

 

وضع بشر نوشته هانا آرنت. فکر می‌کنم با خواندن این کتاب، دست‌کم ذهن خودم در این زمانه آشوب منقرض نمی‌شود!

 

 

وضع بشر

 

 

فرهاد توحیدی/ فیلمنامه‌نویس

 

برای تحقیق درباره موضوع کاری که قصد نوشتنش را دارم، مشغول مطالعه‌ی کتاب‌های تاریخی درباره انحطاط سلسله صفویه و آغاز عصر نادر، از جمله کتاب کم حجم اما بسیار عالی سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی و بازنویسی شادروان استاد سید جوادطباطبایی هستم.

هر چند نمی‌توانم از ذکر نام دو کتاب فوق العاده دیگر: ایران در بحران نوشته رودی مَتِه ایران‌شناس برجسته هلندی، ترجمه خسرو خواجه نوری و نیز ایران در عصر نادر نوشته مایکل اکسورثی تاریخ‌نگار بریتانیایی، ترجمه سیدامیر نیاکویی و صادق زیبا کلام خودداری کنم، اما بدون تردید سقوط اصفهان -که برای چندمین بار است می‌خوانمش- تأثیرگذارترین کتابی است که در سال ۱۴۰۳ خوانده‌ام.

سقوط اصفهان روایت یوداش تادوش کرسینسکی راهب یسوعی لهستانی است که از مبلّغان مسیحی مقیم اصفهان بود. او بنا به وظیفه و سنّت مبلّغان مسیحی می‌باید گزارش‌های منظم و دقیقی از کشور محل مأموریت به حوزه سرپرستی خود می‌فرستاد.

در جریان شورش افغان‌ها او گزارش مفّصلی از حوادث اصفهان و سقوط آن برای سرپرست یسوعیان در فرانسه ارسال کرد. این مقام گزارش کروسینسکی را برای انتشار به راهبی دیگر، آنتوان دو سِرسو سپرد. دوسِرسو که مردی فرهنگ دوست و علاقمند به تاریخ بود شش سال بعد، در حالی که هنوز مناطق مرکزی ایران در اشغال اشرف افغان بود، بر پایه گزارش کروسینسکی کتابی در دو جلد تحت عنوان تاریخ واپسین انقلاب ایران منتشر کرد.

مورّخین و پژوهش‌گران یورش افغان‌ها و سقوط اصفهان پایتخت شاهان صفوی را به درستی با حمله اعراب و مغولان مقایسه کرده‌اند. کروسینسکی اساس انحطاط صفویه را دگرگونی‌هایی می‌داند که در سده دوم حکمرانی این سلسله روی داده است. او انتخاب شاه سلطان حسین، سست عنصرترین شاهی که تا آن زمان در ایران به سلطنت رسیده بود را در کانون این دگرگونی ارزیابی می‌کند.

سلطهٔ انحصاری خواجه سرایان- اداره کنندگان حرم سرای شاهی- بر امور کشور از جمله در دست گرفتن اختیار عزل و نصب افراد بر پایه کسب منافع شخصی و فرقه‌ای، دامن زدن به تنش‌های درون کشور، فساد دامن گستر اداری و رشوه خواری، و فروپاشی اقتصادی را مهم‌ترین دلایل سقوط سلسله صفویه می‌داند. اگر بنا بر مشهور گذشته چراغ راه آینده باشد، در حالی که ایران عزیز ما درگیر سوانح مشابهی است، خواندن این کتاب می‌تواند آگاهی بخش و هشدار دهنده باشد.

 

 

سقوط اصفهان به روایت کروسینسکیایران در بحران (انحطاط صفویه و سقوط اصفهان)

ایران در عصر نادر

 

 

آرزو حسینی / منتقد

 

یکی از به‌یادماندنی‌ترین کتاب‌هایی که در این سال خواندم، داستان بلندی است از جان آپدایک به نام از مزرعه. داستان‌های زیادی درباره‌ی بندناف عاطفی پسر و مادر در بزرگسالی و رابطه‌ی پرچالش این دو با هم نوشته شده، اما پرداخت باظرافت و به دور از کلیشه‌ی این موضوع در داستان از مزرعه کم‌نظیر است. مرد سی و پنج ساله‌ی مطلقه‌ای با همسر تازه‌ و پسرخوانده‌اش به دیدار مادرش در مزرعه‌ای دورافتاده می‌رود. جان آپدایک از خلال روابط این‌ها با یکدیگر، تصویر روشنی از دلبستگی مادر و فرزندی و تلاش دشوار فرزند برای گسست از مادر را به تصویر می‌کشد؛ رابطه‌ی پرچالشی که در ابتدای میانسالی پیچیده‌تر از همیشه به‌نظر می‌رسد. 

فهم عمیق آپدایک در پرداخت ظرایف روابط انسانی، پرهیز از کلیشه‌سازی شخصیت‌ها و ترسیم خاطره‌انگیز فضا و حال‌وهوای غالب بر داستان، از مزرعه را تبدیل به اثری به‌یادماندنی برایم کرده است؛ تصویری چنان روشن و ملموس که با من خواهد ماند.

 

 

از مزرعه

 

 

آنی خاچیکیان / مدیر سایت وینش

 

سرطان، امپراتور بیماری‌ها که اطلاعات خوبی درباره سلول‌ها و بیماری‌هایی که در سطح سلولی باید درمان شوند می‌دهد.

 

 

سرطان امپراتور بیماری ها

 

 

مسعود حقی / استاد دانشگاه در رشته مدیریت استراتژیک

 

من از خواندن کتاب بیست و یک درس برای قرن بیست و یکم خیلی لذت بردم. دو بار خواندم و همه فصل‌ها را خلاصه‌نویسی کردم.

کتاب بیست و یک درس برای قرن بیست و یکم نوشته یووال نوح هراری، نویسنده و تاریخ‌دان مشهور، به بررسی چالش‌ها و مسائل پیچیده‌ای می‌پردازد که جهان در قرن بیست و یکم با آنها مواجه است. هراری در این کتاب، با ترکیبی از تحلیل‌های تاریخی، فلسفی و علمی، سعی می‌کند خواننده را با پرسش‌های اساسی درباره آینده بشر درگیر کند.

این کتاب به سه بخش اصلی تقسیم می‌شود: چالش‌های فناوری، چالش‌های سیاسی و چالش‌های فردی. در بخش اول، هراری به تأثیرات فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی، اتوماسیون و بیوتکنولوژی بر زندگی انسان‌ها می‌پردازد. او هشدار می‌دهد که پیشرفت‌های فناوری ممکن است به بیکاری گسترده، نابرابری‌های عمیق‌تر و حتی تغییر ماهیت انسان منجر شود.

در بخش دوم، نویسنده به مسائل سیاسی مانند بحران‌های محیط زیستی، تروریسم و ملی‌گرایی می‌پردازد. او استدلال می‌کند که جهان‌گرایی و همکاری بین‌المللی تنها راه‌حل‌های مؤثر برای این مشکلات هستند.

در بخش پایانی، هراری به چالش‌های فردی مانند معنای زندگی، آزادی و آگاهی می‌پردازد. او از خوانندگان می‌خواهد که در عصر اطلاعات و فناوری، به دنبال درک عمیق‌تری از خود و جهان باشند.

هراری در این کتاب با زبانی ساده و جذاب، خواننده را به تفکر درباره آینده بشر دعوت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه انتخاب‌های امروز ما می‌تواند سرنوشت فردا را شکل دهد. این کتاب نه تنها یک تحلیل علمی و تاریخی است، بلکه یک دعوت به تأمل و اقدام برای ساختن آینده‌ای بهتر است.

 

 

21 درس برای قرن 21

 

 

علی خدایی / نویسنده

 

یکی از کتاب‌های خوبی که سال ۱۴۰۳ خواندم، کتاب در آمریکا نوشته سوزان سانتاگ با ترجمه نیلوفر صادقی از نشر برج بود. داستان کتاب همان‌طور که در پشت جلد آمده در نیمه دوم قرن نوزدهم می‌گذرد و درباره مشهورترین و بهترین بازیگر تئاتر لهستان، مارینا زاوینژوفسکا است که همراه خانواده‌ و گروهی از دوستانش برای ساختن و رسیدن به  یک جامعه ایده‌آل به آمریکا می‌روند.

این کلیت داستان است، اما نه همه‌ی آن. سانتاگ برای نوشتن این اثر سال‌ها وقت می‌گذارد، تاریخ می‌خواند و تخیل خودش را در آن وارد می‌کند. کتاب نثر متفاوتی دارد و ده فصل آن شکل‌های مختلفی دارند، بعضی فصل‌ها جستارند، فصل‌هایی نمایشنامه‌اند و فصل‌هایی روزنگاری. روایت با صداهای گوناگونی گفته می‌شود که هم می‌تواند برای خواننده جذاب باشد و هم او را از کتاب دور کند. اما برای من جذاب بود و باعث شد این کتاب پانصد صفحه‌ای را دوبار بخوانم.

برای من که بیش از ۶۶سال دارم، خواندن این کتاب یادآور بسیاری از فیلم‌های مهاجرت به آمریکا و داستان‌های مربوط به غرب وحشی بود، همراه با مسائلی که در مهاجرت پیش می‌آید. خیلی از بخش‌هایی که به شکل نمایشنامه نوشته شده بود مرا به یاد آثار چخوف می‌انداخت. دخالت ذهنیت زمان حال نویسنده درمیان داستانی از قرن نوزدهم (مثل اشاره به جنگ سارایوو) برایم شیرین بود و بسیاری از تجربیات دیداری‌ام، مانند فیلم‌هایی که دیده بودم، در درک بهتر کتاب کمک می‌کرد. من اصولا از کتاب‌هایی لذت می‌برم که بتوانم به اصطلاح با ‌آنها دست‌ورزی کنم.

 

 

در آمریکا

 

 

محمد ربیعی / شاعر و دبیر ادبیات

 

شاهنامه‌ی فردوسی و روزها در راه از شاهرخ مسکوب.

شاهنامه اثری‌ست جاودانه برای ایران و ایرانی، اثری‌ست قابل انطباق بر همه‌ی دوران‌ها؛ نمونه:داستان ضحاک.

 

 

شاهنامه فردوسیروزها در راه

 

 

فرزانه رحمانی / نویسنده کودک و نوجوان

 

هفت جاویدان نوشته مرجان فولادوند

 

 

هفت جاویدان کتاب

 

 

بلقیس سلیمانی / نویسنده

 

در دام افتاده نوشته آیریس مرداک با ترجمه حمیدرضا زمانیان، چاپ نشر ثالث.

من دانشجوی فلسفه هستم. سال‌ها پیش در دانشگاه فلسفه خواندم اما هرگز فارغ‌التحصیل نشدم. هنوزا هنوز اندیشه‌های فلسفی را به قدر وسع خود دنبال می‌کنم.

اما آیریس مرداک نه از جهت اندیشه‌ها و فعالیت‌های فلسفیش که به واسطه رمان‌هایش برایم مهم و جذاب بوده و هست. دقیق‌تر اینکه دوست داشتم ببینم یک فیلسوف و استاد فلسفه چطور و چگونه رمان فلسفی می‌نویسد. این دغدغه خودم هم بود.

به نظرم رمان در دام افتاده در درجه اول یک رمان پیکارسک است. بله رمان را یک فیلسوف نوشته و یک رمان فلسفی هم هست ولی با این همه این رمان یا رمان پیکارسک است. جیک یک ولگرد، یک بی‌خانمان، یک زالو صفت است که نسبت به اعمال و اندیشه‌ها و احساسات خودش و دیگران کم و بیش آگاهی و تحلیل دارد اما آواره است و یک پیکاروی مدرن است که نسبتش با هوگوی فیلسوف، نسبت سانچو پانزا ست نسبت به دن کیشوت، جد بزرگ پیکاروهای تاریخ رمان.

او می‌چسبد به هوگو و نقش مفسر اندیشه‌هایش را بازی می‌کند. از این خانه دوست دختر سابقش به خانه آن یکی می‌رود و در باب مفاهیمی همچون آزادی، انتخاب و مسولیت و تناقض‌های اخلاقی می‌اندیشد. مفاهیمی که از برکت سر فلسفه اگزیستانسیالیستی در عالم رمان هم پر کاربرد می‌شوند در قرن بیست.

گویا خود مرداک هم تعلق خاطری به این مکتب فلسفی دارد و با سارتر هم دیدارهایی داشته است.

اما رمان در دام افتاده در درجه اول رمان است. مفاهیم فلسفی در هم پیچیده در کنش و منش و زیست روزمره شخصیت‌های رمان هستند و ابدا از بافتار رمان بیرون نمی‌زنند. البته که گاهی نویسنده حرف‌های درشت فلسفی در دهان آدم‌های داستان می‌گذارد اما از آنجایی که کل فضا و جهان داستان فضای روشنفکری است این گفته‌ها در جای مناسب می‌نشینند و به روشن‌تر شدن جهان داستان  به خواننده کمک می‌کنند.

خود مرداک در یک گفتگو به نظرم با بریان مگی از تفاوت‌های فلسفه و ادبیات دقیق و روشن حرف می‌زند. اما از تداخل این دو و مشارکتشان در فرم دادن به توده‌های بی شکل ایده‌ها و اندیشه‌ها و احساسات و کنش‌های آدمیان حرفی نمی‌زند. ( شاید هم زده باشد و من ندیده و نشنیده باشم)

در دام افتاده با وجود این تداخل و مشارکت، رمانی خوشخوان و سرگرم کننده است. حتم بخشی از این خوشخوانی به ترجمه خوب جناب حمیدرضا زمانیان برمی‌گردد. سال مرا این رمان ساخت، امیدوارم برای دیگران هم لذت و خوشی به ارمغان ببرد.

 

 

در دام افتاده

 

 

رویا صدر / طنزنویس و پژوهشگر

 

من سال 1403 به دنبال ردپای طنز در تاریخ بیهقی، این شانس را پیدا کردم که این اثر ادبی و تاریخی را یک‌بار به‌طور کامل و دقیق مرور کنم. ابوالفضل بیهقی که در دیوانِ رسالتِ حکومتِ محمود و مسعود غزنوی حضورداشته و از نزدیک شاهد رخدادهای این دوره تاریک تاریخ ایران بوده با زبانی ادبی و هنرمندانه مخاطب را با خود با تماشای اوضاع‌واحوال شرایط پرآشوب و پر تزلزل  زمانه‌ی خود می‌برد.

او تباهی و ستمکاری بی‌حدوحصر درباریان و اطرافیانشان را با زبانی کنایی نقد می‌کند و در ضمن از زاویه نگاه روانشناسی اجتماعی، از ویرانی اخلاق مردمان روزگارش هم می‌گوید تا کتاب آینه تمام نمای انحطاط جامعه‌ای باشد که در آن فساد تا عمق جانش نفوذ کرده؛ تا آنجا که با گلایه از روزگار می‌نویسد: «من باری خون‌جگر می‌خورم و کاشکی زنده نیستمی که این فعل‌ها نمی‌توانم دید.»

 تاریخ بیهقی را اوج بلاغت در زبان و ادب فارسی می‌دانند. نثرش شیواست و این شیوایی کمک می‌کند که کتاب را یک‌نفس بخوانید، از خواندنش لذت ببرید و از قلم روانش شگفت‌زده شوید. علیرغم اینکه مربوط به قرن‌ها پیش است ولی نثرش برای مخاطبِ امروزِ فارسی‌زبان خوش‌خوان و خواندنش دلپذیر است. من قبلاً جسته‌وگریخته گزیده‌هایی از آن را خوانده بودم ولی این بار رویاروییم با کتاب از جنسی دیگر بود. انگار با ابوالفضل بیهقی به تاریخ و به عصر محمود و مسعود غزنوی سفر کردم و از نزدیک شاهد ماجراهای پرفرازونشیب آن دوران بودم.

 فکر کردم مطالعه روایات تاریخی ظرفیت آدم را برای پذیرش حال بیشتر می‌کند و به او آرامش می‌بخشد. برداشتی که انگار بر نگاه جامعه بن داوود: «آنچه بوده همان است که خواهد بود، آنچه شده همان است که خواهد شد و در زير اين آفتاب هیچ‌چیز تازه‌اي نيست.» استوار است. در جای‌جای کتاب این نگاه جاری است.

بیهقی که بارها و بارها از «دنیای فریبنده آدم‌خوار» به تلخی یادکرده درجایی می‌نویسد: «سپس آن سال‌ها و مردمش سپری شدند، گویی همگی خواب‌وخیال بودند.» تا آنجا که درنهایت در شاهکار بردار کردن حسنک بگوید: «احمق مردا که دل درین جهان بندد که نعمتی بدهد و زشت بازستاند.»،هرچند این نعمت، دولت مستعجل مسعود و محمود غزنوی و امثال او باشد(جملۀ آخر، از خودم است!)

این بود که برای من لذت خواندن این کتاب با درک این حس درآمیخت و لحظاتی زیبا را برایم فارغ از غم دنیا و مافیها رقم زد.

 

 

تاریخ بیهقی

 

 

گیتی صفرزاده / نویسنده

 

خواندن رمان شام آخر در سرخ ده نوشته خانم بلقیس سلیمانی برایم بسیار جذاب بود. جدا از داستان و نشان دادن نقاب‌هایی که در زندگی روزمره‌ی ما به دلایل شخصی و اجتماعی و سیاسی وجود دارد، انتخاب شخصیت‌های داستان برایم خوشایند بود.

شخصیت‌ها زنانی بودند اغلب در دهه 60 زندگی خود در یک گروه دوستی زنانه. زنانی که دیگر بخش اعظم زندگیشان را پشت سر گذاشته‌اند، اگر بچه‌ای دارند بزرگ شده، زندگی مشترک از شور و تازگی‌اش افتاده، زنانگی در کلنجار یافتن معنای دیگر یا افسوس گذشته است، کار یا فعالیت معنای دیگری پیدا کرده و دوستی‌ها جدا از فضای خانواده برای خودش تاریخچه و معنایی یافته. حالا از این جمع دوستان یکی گرفتار سرطان شده و صدای مرگ در جمع پیچیده….. به گمان من زنان در این گروه سنی حرف‌های زیادی برای گفتن دارند که صدای آن در داستان فارسی کمتر شنیده شده.

 

 

شام آخر در سرخ ده

 

 

شورانگیز صیادی / نویسنده و نقاش

 

ساری سبز، نوشته آناندا دوی با ترجمه سپهر یحیوی از نشر برج.

 

«پدر، خشونت فقط یک اسم دارد و آن خشونت است».

 

این جمله‌ای است که دختری به پدرِ پزشک ِ در حال مرگش می‌گوید. «بیسام» پزشک حاذقی‌ست که بخاطر درمان بسیاری از بیماران جزیره‌ی موریس چهره‌ای مقبول و ظاهری پسندیده دارد وجان بسیاری از بیماران در حال مرگ را نجات داده. اما آنچه در خانه و میان او و همسرش می‌گذرد در تضاد کامل با این ظاهر مقبول است. پشت درهای بسته‌ی خانه‌ی او یک خشونت تمام عیار خودنمایی می‌کند و او که درمانگر جان آدمیان است با زبان گزنده، رفتار و حرکات خشن و زخم‌هایی که به روح همسرش وارد می‌کند او را از پا در آورده و به مرگ می‌کشاند.

او هرگز احساس ندامت نمی‌کند و حتی وقتی خودش در بستر مرگ افتاده و با سرطان دست و پنجه نرم می‌کند کماکان بدون هیچگونه عذاب وجدانی خودش را بیگناه می‌داند تا جایی که کیتی، دختر بیسام و نوه‌اش که برای پرستاری از او آمده‌اند با خشمی نهفته و مقتدرانه بر بالین مرگ او می‌ایستند و تماشایش می‌کنند.

نویسنده در خلال موقعیت‌های دردناک و با استفاده از عیان کردن شخصیت کثیف و بی‌رحم دکتر، قدم به قدم بر آزردگی خاطر خواننده می‌افزاید و او را با شخصیت‌های قصه‌اش همگام می‌کند.

کتاب ساری سبز به جهت قدرت درک خشونت خانگی در جامعه‌ی هزارتوی هندوستان توسط نویسنده، یکی از تاثیرگذارترین کتاب‌هایی بود که در سال چهارصد و سه خواندم. پیشبرد تکان‌دهنده و درگیر کردن خواننده با ماجراهای در حال وقوع داستان روایت چشمگیری را به معرض نمایش می‌گذارد که خواندنش خالی از لطف نیست.

 

 

ساری سبز

 

 

مهدی علیپور / مدیر محصول و طراح رفتار

 

کتاب خاطراتی که به جایم نفس می‌کشند نوشته خانم طلوع خدادادی، یک اثر منحصر به فرد و آموزنده است که در آن داستان‌های واقعی از اتاق درمان به تصویر کشیده می‌شود. این کتاب برخلاف بسیاری از آثار مشابه، ترجمه‌ای نیست بلکه یک تألیف اصیل است که تجربیات و چالش‌های مراجعین را در مسیر درمان روایت می‌کند. خانم خدادادی با دقت و توجهی مثال‌زدنی، دیالوگ‌های میان درمانگر و مراجع را به شکلی بسیار آموزنده و اثرگذار بیان می‌کند و خواننده را به قلب اتاق درمان می‌برد.

جامعه ایران نیاز به آثار بومی متناسب با ساختار خود دارد، اثری که نه تنها به زبان و فرهنگ ایرانی نزدیک باشد، بلکه مشکلات خاص اجتماعی و روانی ما را نیز در نظر بگیرد. این کتاب دقیقاً در تلاش است تا این خلا را پر کند و تجربه‌های درمانی را به شیوه‌ای متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران به خواننده ارائه دهد. هرچند که هیچ چیز نمی‌تواند جای یک جلسه واقعی درمان را بگیرد، این کتاب تا حد زیادی می‌تواند جایگزین خوبی برای کسانی باشد که در دسترس درمانگر قرار ندارند.

مشکلاتی که مراجعین در این کتاب با آنها مواجه هستند، برای بسیاری از ما آشنا و ملموس است. مطالعه این اثر نه تنها به شما کمک می‌کند تا با مسائل روانی خود روبرو شوید، بلکه آموزه‌های آن می‌تواند به اندازه تجربه چندین جلسه تراپی به شما برای بهبود وضعیت روانی و رفتاری‌تان کمک کند.

 

 

خاطراتی که به جایم نفس می کشند

 

 

ارسلان فصیحی / مترجم

 

دوره‌ی دوازده‌ساله‌ای که از ۱۳۲۰، با ورود قوای متفقین به ایران در سوم شهریور و خلع رضاشاه از سلطنت و به تخت نشستن محمدرضاشاه، آغاز می‌شود و با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فرجام می‌یابد به نظرم دوره‌ای کم‌نظیر و شاید تکرارنشدنی در تاریخ معاصر ایران بوده؛ دوره‌ی امید به آینده، دوره‌ی ترس از گذشته، دوره‌ی قحط و غلا، دوره‌ی تکاپو، دوره‌ای که شاه، دست کم در ظاهر، سلطنت می‌کرد نه حکومت. در این دوره روزنامه و نشریه و کتاب فراوان و بدون سانسور چاپ می‌شد. هر نوع حزبی فعالیت می‌کرد، از راست افراطی (سومکا) بگیر تا چپ افراطی (کروژوک‌ها). بازار میتینگ و تراکت و آژیتاسیون و پروپاگاند گرم بود.

بعضی وقت‌ها با خودم می‌گویم کاش من هم در آن دوره زندگی می‌کردم و شاهد این جنب و جوش و فعالیت اجتماعی بودم.

متأسفانه رمان و داستان درباره آن دوره کم نوشته شده. آخر، یکی از راه‌های سیر و سفر در زمان و مکان خواندن رمان و داستان است و چه بهتر که نویسنده‌ی داستان خود شاهد رویدادها بوده و دستی بر آتش داشته باشد.

ابراهیم گلستان، که در آن دوره عضو فعال حزب توده بوده و در نشریات حزبی قلم می‌زده، در داستان مختار در روزگار با نثر پاکیزه و شیوا و روایت گیرایش خواننده را با خود به تهران بعد از شهریور بیست می‌برد، در خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران و میدان فردوسی و دروازه دولت و بهارستان می‌گرداند و با آدم‌های آن روزگار که تنها اسمشان را در کتاب‌های تاریخ خوانده‌ایم از نزدیک آشنا می‌کند و تا حدی روحیه‌شان را به خواننده می‌شناساند.

یکی از این آدم‌ها مختار کریم‌پور شیرازی روزنامه‌نگار مشهور است، که داستان نام از او دارد و به روایتی بعد از کودتا در پادگان زرهی زنده‌زنده آتشش زدند، و دیگری نورالدین کیانوری دبیر اول بعدی حزب توده است که داستان با یادی از او آغاز می‌شود و با جمله‌ای از او پایان می‌یابد.

من هم به خواننده‌ها توصیه می‌کنم که اگر می‌خواهند گشتی در تهران آن سال‌ها بزنند، در جمع جوانان و دانشجویان آن دوره بنشینند و سر و گوشی آب بدهند و بعضی شخصیت‌ها را از نزدیک و بهتر بشناسند از خواندن این کتاب غافل نشوند.

 

 

مختار در روزگار

 

 

آبتین گلکار / مترجم

 

تا ابد به یاد کی‌یف خواهم بود نوشته اِرین لیتِکِن، ترجمه نسترن فرخ‌دوست، چاپ نشر مون.

این کتاب شاید به لحاظ ارزش‌های ادبی یا ظرائف فنیِ آماده‌سازی برای نشر به پای بسیاری دیگر از کتاب‌هایی که در سال گذشته خوانده‌ام نرسد، ولی به‌گمانم اثرگذارترین آنها بود. پیش‌تر، درباره قحطی بزرگ اوکراین در سال‌های 1932-1933، که به «هولودومور» معروف است، مقاله و فیلم مستند و برنامه‌ها و نوشته‌های تاریخی زیاد دیده و خوانده و حتی از اغلب آشنایان اوکراینی‌ام خاطراتی خانوادگی از مصیبت‌هایی شنیده بودم که پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایشان از سر گذرانده بودند، ولی این کتاب مثال بسیار خوبی است که هنر، و به‌طور خاص ادبیات، چگونه می‌تواند فاجعه‌ای تاریخی را بسیار ملموس‌تر و «واقعی»تر برای ما تصویر کند.

هولودومور در کتاب اِرین لیتکن، نویسنده نوقلم امریکایی که مادربزرگش اوکراینی است، در کانون ماجراها قرار می‌گیرد (استفاده از لفظ «قحطی»‌ برای نامیدن این فاجعه نیز شاید چندان صحیح نباشد، زیرا دلیل اتفاقی که باعث مرگ میلیون‌ها اوکراینی در اثر گرسنگی شد، خشکسالی و کمبود محصول نبود، بلکه این بود که دولت تمام محصول روستاییان را به‌زور مصادره می‌کرد و به نقاط دیگر شوروی می‌فرستاد).

داستان در دو لایه زمانی و مکانی پیش می‌رود: راویِ داستان زنی امریکایی به نام کاسیاست که همراه دختر، مادر و مادربزرگ اوکراینی‌اش در اوایل سده بیست‌ویکم در ویسکانسین زندگی می‌کند و روایتش پیوسته با گذشته‌نماهایی (flashback) به اوکراین دوره هولودومور بازمی‌گردد. در برخی از موارد، این دو لایه گویی بر هم انطباق پیدا می‌کنند، ولی وقایع هولودومور به‌قدری فجیع‌تر است که گویی گرفتاری‌ها و غم‌وغصه امروزی راوی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و آنها را در خود می‌بلعد.

نمایش بی‌پناهی مردم در برابر ستم‌های حکومت، از یک سو، و فرصت‌طلبی و طبع پست برخی از افراد، که برای منافع شخصی‌شان به هر خباثتی تن می‌دهند و آلت دست ستمگران می‌شوند، از سوی دیگر، لحظه‌ای خواننده را راحت نمی‌گذارد و او به‌خوبی درمی‌یابد که چرا بسیاری از جان‌به‌دربردگان آن فاجعه از زنده ماندن خود شرمسارند و عذاب وجدان دارند.

به لطف ادبیات و با نمایش «تخیلی» مصیبت‌های یک خانواده و یک روستای اوکراینی خواننده درمی‌یابد مشاجره تاریخ‌پژوهان بر سر آنکه شمار قربانیان هولودومور مثلاً سه میلیون نفر بوده یا هفت میلیون نفر به‌هیچ‌وجه مهم‌ترین معمای هولودومور نیست. مسئله مهم آن است که این فاجعه چگونه ممکن شد و چگونه می‌توان افکار جهانیان را برانگیخت تا دوباره تکرار نشود، نه در مقیاس میلیونی و نه حتی در مقیاس یک روستا و یک خانواده.

کتاب در سال 2022 منتشر شد، یعنی همان سالی که از آغازش روسیه به اوکراین حمله کرد. خود نویسنده، که اتفاقاً در رشته تاریخ تحصیل کرده، در نوشته کوتاهی در وبگاه گودریدز (goodreads) نوشته است: «هیچ‌گاه گمان نمی‌کردم که رمانم درباره تعدی به اوکراینیان در گذشته با چنین قرینه فاجعه‌باری همراه شود… با آنکه نمی‌توانیم تاریخ را عوض کنیم، می‌توانیم از آن درس بگیریم». رمان در همین فاصله کوتاه اقبال خوبی یافته و به هفده زبان (از جمله فارسی) ترجمه شده است.

 

 

تا ابد به یاد کی‌یف خواهم بود

 

 

پیام ناصر / نویسنده

 

بهترین رمانی که در سال ۱۴۰۳ خواندم رمان ۲۶۶۶ است. دلیلش جادویی است که در فضای داستانی بولانیو وجود دارد. علاقه من در روایت همیشه این بوده که جهان داستان با چیزی ورای واقعیت ارزش افزوده پیدا کند.  نوعی جهان برساخته که تا جای ممکن محصول تخیل است و هیچ هدف فرامتنی را دنبال نمی‌کند جز ایجاد فرم از طریق خیال.

 

 

۲۶۶۶

 

 

آرزو ناصری / گرافیست

 

دیدن و خواندن کتاب‌های کمیک همیشه برایم جذاب است و مانگاهای موراکامی هم جذابیت تصویری را دوچندان می‌کند. کتابی بود که اخیرا خواندم و لذت بردم.
داستان پسر نوشته ملکشاه را هم بسیار دوست داشتم. قصه‌ای از تردیدها، پاسخ‌های بی‌جواب. عصیان، کلافگی و باز هم تردید مثل زندگی این روزهای ما.

هتل ساوی هم  ادبیات متفاوتی داشت و اشارات و تشبیهاتش بین دنیای امروز و فضای هتل و مردمانش جذاب بود. به زمانی که گذاشتم می‌ارزید.

 

 

مانگاهای موراکامی

 

پسر آن جانِ جوانِ پرشور

 

 

فریبا نوری / دکتر ادبیات و مسئول کتابخانه

 

به نظر من، کتابخانه نیمه‌شب نوشته مت هیگ از جمله رمان‌های تاثیرگذار پنج سال اخیر جهان است که به فارسی هم ترجمه شده و نسخه الکترونیکی آن نیز در سایت طاقچه قابل دسترسی است. این رمان با طرحی نوآورانه و فلسفی به بررسی انتخاب‌ها، پشیمانی و امکان زندگی‌های متفاوت می‌پردازد. در این کتاب، شخصیت اصلی فرصتی جادویی برای تجربه نسخه‌های مختلف زندگی‌اش پیدا می‌کند؛ مفهومی که هم باعث بروز تفکرات عمیق درباره معنای زندگی و ارزش انتخاب‌ها می‌شود و هم با زبان ساده و طرح داستانی منحصر به فرد و جذاب، مخاطب را به راحتی جذب می‌کند.

اگر بخواهم خلاصه‌ای از رمان را در اینجا بیان کنم، می‌توانم بگویم که این داستانِ زنی است که در نقطه‌ای از زندگی‌اش احساس شکست، تنهایی و پشیمانی (ازانتخاب‌های گذشته) می‌کند و در حالی که تمام درها به رویش بسته شده، ناگهان خود را در مکانی خارق‌العاده می‌یابد؛ کتابخانه‌ای بی‌انتها که در نیمه‌شب ظاهر می‌شود و هر کتاب آن نشان‌دهنده‌ی یک زندگی متفاوت است. در این کتابخانه است که نورا با فرصت‌های بی‌شماری مواجه می‌شود؛ فرصتی برای تجربه زندگی‌های مختلفی که می‌توانست داشته باشد.

او در هر کتاب، داستانی متفاوت از خودش می‌بیند؛ مثلاً زندگی‌ای که در آن تصمیمات متفاوتی اتخاذ کرده یا روابط جدیدی شکل داده است. هر زندگی‌، با چالش‌ها و موفقیت‌های منحصر به فرد خود، درس‌هایی درباره ارزش انتخاب، شجاعت تغییر و پذیرش ناگزیر بودن اشتباهات به نورا ارائه می‌دهد. در طول سفر از دنیایی به دنیای دیگر، نورا درمی‌یابد که هر مسیر، دارای فراز و نشیب‌های خود است و هیچ تصمیمی به تنهایی قادر به تضمین یک زندگی کامل نیست.

او در این تجربه‌های متنوع و هیجان‌انگیز، به این نتیجه می‌رسد که پشیمانی‌ها و اشتباهات، بخشی از فرآیند رشد و یادگیری انسان هستند و تنها از طریق پذیرش و آشتی با گذشته می‌توان به آینده‌ای روشن دست یافت.

 

 

کتابخانه نیمه شب

 

 

عباس یزدی / نویسنده

 

کار کار انگلیسی‌هاست؛ این کتاب جک استراو که مربوط به سفرش به ایران است آن کتابی نیست که می‌خواهم معرفی کنم اما زیاد هم بی‌ربط نیست.

کتاب تاثیرگذاری که سال گذشته خواندم اتفاقا از دفتر وینش بیرون آمده، کتابی که سرکار خانم خاچیکیان به من هدیه دادند. معمولا کتاب‌های هدیه، خوانده نمی‌شوند چون انتخاب نشده‌اند اما تاریخ فشرده انگلستان نوشته‌ی جیمز هاوز و ترجمه  حسن افشار بر من اثر گذاشت. چرا که دیدم این انگلیس‌های قددراز چشم‌چپ (به قول مرحوم مش‌قاسمِ دایی جان ناپلئون) خودشان تا قبل از جنگ جهانی اول چه گرفتاری‌های اساسی داشتند و علی‌رغم آن مشکلات دنیا را استعمار و استثمار می‌کردند.

شمال و جنوب این کشور در طول تاریخ دشمن یکدیگر بوده‌اند. انگستان سیصد سال زیر سلطه‌ی دانمارک بوده، همین دانمارک بی‌ادعا و پانصدسال هم زیر سلطه‌ی فرانسه. یعنی اگر جنگ‌های جهانی اول و دوم پیش نیامده و چرچیل‌بازی نمی‌شد، الان به جای لیگ برتر در انگلستان جام خلیج فارس برگزار می‌شد. اینقدر وضعیت داخلی انگلستان به لحاظ وحدت ملی خراب و شکننده بوده است.

و ظاهرا هنوز هم هست ولی نمی‌گذارند کسی بفهمد.

 

 

کتاب کار کار انگلیسی هاست

 

 

 

 

نوروز

 

نوشته‌های مرتبط

2 دیدگاه در “به‌یادماندنی‌ترین کتاب‌های سال 1403 از نگاه اهالی فرهنگ و هنر و کتابخوان‌ها

  1. آرزو حسینی می گوید:

    کتابهایی که در این فهرست احتمالا دوست دارم بخوانم: لمس، وضع بشر (شاید قبلا خوانده باشم)، سقوط اصفهان، ساری سبز، روزها در راه، مختار در روزگار، کار کار انگلیسی‌هاست، هتل ساوی، تاریخ بیهقی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *