من کتاب مرشد و مارگاریتارا خیلی دوست دارم. قلم تولستویخیلی جذاب است. آخر فلان کتاب نباید به آن صورت تمام میشد. من با اشعار فروغ جان دوباره میگیرم. کتابهایی با ژانر تراژدی را دوست ندارم بخوانم چون مرا غمگین میکنند. یک جمله از همینگویروی من خیلی تاثیر گذاشت. این کتاب را نوشتم تا………
تا حالا به این فکر کردهاید که چرا میخوانیم و چرا مینویسیم؟
کتابی را میخوانیم چون از نام یا جلد آن خوشمان آمده یا خالقش، نویسنده مورد علاقهمان است یا نگاهی سریع به محتوای آن میاندازیم و میپسندیم. اما شاید در دل خواندن و نوشتن اسراری نهفته است.
چه چیزی شما را به خواندن یک کتاب یا نوشتن دربارهاش میکشاند؟ چه حسی؟
دعوتید به میهمانی واژه ها، به جشن کتاب ها که هیچ چیز تعطیلش نمی کند.
“محکم و قوی باش!
روزهای خوب خواهند آمد،
باز میشه این در … صبح میشه این شب!
صبر داشته باش!”
2 دیدگاه در “بخوانیم و بنویسیم”
دلم گرفته، دلم گرفته
به ایوتن می روم و دستم را بر پوست کشیده شب می کشم
چراغ های رابطه تاریک است
چرا کسی مرا به میهمانی دعوت نمی کند…
دعوتید به میهمانی واژه ها، به جشن کتاب ها که هیچ چیز تعطیلش نمی کند.
“محکم و قوی باش!
روزهای خوب خواهند آمد،
باز میشه این در … صبح میشه این شب!
صبر داشته باش!”