بخشی از رمان «کاتوره»
شایان صفایی (یکی از شخصیتهای رمان کاتوره) در چاپخانه کار میکند. او زندگی ساده و یکنواختی دارد، با همسر جوانی که عاشق اوست و دوستانی که سالهاست در کنار یکدیگر هستند. رابطه او با برادرش پر دست انداز و با پدرش نه چندان صمیمانه است. تا روزی که دزدیده شدن کیف زنی به اسم نازلی، او را درگیر ماجراهای دیگری میکند.
کاتوره
نویسنده: بیتا شباهنگ
ناشر: انتشارات آفتابکاران
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۲۵۵
شابک: ۱۱۴۸۴۸
شایان صفایی (یکی از شخصیتهای رمان کاتوره) در چاپخانه کار میکند. او زندگی ساده و یکنواختی دارد، با همسر جوانی که عاشق اوست و دوستانی که سالهاست در کنار یکدیگر هستند. رابطه او با برادرش پر دست انداز و با پدرش نه چندان صمیمانه است. تا روزی که دزدیده شدن کیف زنی به اسم نازلی، او را درگیر ماجراهای دیگری میکند.
کاتوره
نویسنده: بیتا شباهنگ
ناشر: انتشارات آفتابکاران
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۲۵۵
شابک: ۱۱۴۸۴۸
بخشی از رمان «کاتوره» نوشته بیتا شباهنگ:
«زرین میپرد و مستانه را بغل میکند. مثل معدود دفعاتی که در نوشیدن همراهیشان میکند، بیشتر از ظرفیتش خورده و کشدار حرف میزند.
«من خودم همه کار برات میکنم. این دوسال هم لابد همه کور بودهن. اگه دوستش نداری، یه وقت زنش نشی مستانه جونم… آدم باید با عشق ازدواج کنه… من با عشق ازدواج کردم…»
میآید طرف شایان و سرش را میگیرد روی سینهاش و چندبار میبوسدش.
«با کسی که عاشقش بودم ازدواج کردم.»
حافظ باز صدایش درمیآید.
«چندبار میگی؟»
شادی با آرنج میزند به پهلوی حافظ و حافظ چیزی نمیگوید. چشمان زرین نمناک شده.
«من از اینکه ازدواج کردم خیلی احساس خوشبختی میکنم… راست راستش رو میگم… من یه هَپی مَریدم.»
و در حالی که تعادلش را به زور حفظ میکند توی بغل او مینشیند و به بقیه نگاه میکند. مستانه مهربان و با لبخند باز هم برایش بوسه میفرستد و زیرچشمی نگاه میکند و منتظر است شایان هم به زرین ابراز احساسات کند.
«آقا شایان، شما هنوز هم نظری ندارید احیاناً؟»
دستانش را محکم دور زرین حلقه میکند و جابهجا میشود.
«فکر میکنم نباید با آدمی که نسبت بهش بیتفاوتی ازدواج کنی. الان بیشتر از این مغزم جواب نمیده.»
لیوانش را میگذارد روی میز. به این فکر میکند که چقدر به حرفی که زده اعتقاد دارد و مرور میکند که زرین را حالا بیشتر دوست دارد یا وقتی که ازدواج کردند. نمیتواند از پس معادلات پیچیدهی پاسخ این سوال بربیاید؛ از جهاتی بیشتر و از جهاتی کمتر، نمیتواند بگوید کمتر. کلمهاش را پیدا نمیکند: معمولیتر، عادیتر، روزمرهتر.»