سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

جیم جارموش، این فیلمساز مستقل آمریکایی

جیم جارموش، این فیلمساز مستقل آمریکایی


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

کتاب گفت‌و‌گو با جارموش از مجموعه کتاب‌هایی است که نشر شورآفرین برای آشنایی مخاطب با مهم‌ترین فیلمسازان جهان منتشر کرده. این کتاب حاوی گزیده‌ مصاحبه‌های ارزشمندی است که منتقدان و روزنامه‌نگاران سرشناسی چون جاناتان روزنبام (منتقد فیلم و روزنامه‌نگار آمریکایی)، میکا کوریسماکی (فیلمساز فنلاندی)، گلن اوبراین (روزنامه‌نگار امریکایی)، سایمون هاتنستون (خبرنگار گاردین) و دیگران با جیم‌جارموش انجام داده‌اند. لودویک هرتزبرگ که خود نیز از منتقدان فیلم است این مصاحبه‌ها را گزینش و جمع‌آوری کرده و در سال ۲۰۰۱ به چاپ رسانده است.

گفت‌ و گو با جارموش

نویسنده: لودویگ هرتزبرگ

مترجم: آرمان صالحی

ناشر: شورآفرین

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۶

تعداد صفحات: ۲۵۶

کتاب گفت‌و‌گو با جارموش از مجموعه کتاب‌هایی است که نشر شورآفرین برای آشنایی مخاطب با مهم‌ترین فیلمسازان جهان منتشر کرده. این کتاب حاوی گزیده‌ مصاحبه‌های ارزشمندی است که منتقدان و روزنامه‌نگاران سرشناسی چون جاناتان روزنبام (منتقد فیلم و روزنامه‌نگار آمریکایی)، میکا کوریسماکی (فیلمساز فنلاندی)، گلن اوبراین (روزنامه‌نگار امریکایی)، سایمون هاتنستون (خبرنگار گاردین) و دیگران با جیم‌جارموش انجام داده‌اند. لودویک هرتزبرگ که خود نیز از منتقدان فیلم است این مصاحبه‌ها را گزینش و جمع‌آوری کرده و در سال ۲۰۰۱ به چاپ رسانده است.

گفت‌ و گو با جارموش

نویسنده: لودویگ هرتزبرگ

مترجم: آرمان صالحی

ناشر: شورآفرین

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۳۹۶

تعداد صفحات: ۲۵۶

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

 

چه کسی است که این روزها جیم جارموش مهمترین فیلمساز مستقل امریکایی را نشناسد؟ با آن موی سپید و ظاهر شاعرمسلک که شباهت زیادی به راک‌استارهای دهه‌ی هشتاد دارد. فیلم‌های او با آن شخصیت‌های سرد و بی‌روح، دیالوگ‌های محدود، موسیقی اسرارآمیز و جهان‌بینی شرقی توانسته سینه‌فیلی‌های زیادی را به سمت دنیای خودش بکشاند. برای توصیف او هیچ جمله‌ای به اندازه‌ی گفته‌ی خودش واقعی و صادقانه نیست: «من یک شاعر کوچک هستم که گاه یک شعر نسبتا کوچک می‌نویسد.» (ص۱۰۶)

کتاب گفت‌و‌گو با جارموش از مجموعه کتاب‌هایی است که نشر شورآفرین برای آشنایی مخاطب با مهم‌ترین فیلمسازان جهان منتشر کرده. این کتاب حاوی گزیده‌ مصاحبه‌های ارزشمندی است که منتقدان و روزنامه‌نگاران سرشناسی چون جاناتان روزنبام (منتقد فیلم و روزنامه‌نگار آمریکایی)، میکا کوریسماکی (فیلمساز فنلاندی)، گلن اوبراین (روزنامه‌نگار امریکایی)، سایمون هاتنستون (خبرنگار گاردین) و دیگران با جیم‌جارموش انجام داده‌اند.

لودویک هرتزبرگ که خود نیز از منتقدان فیلم است این مصاحبه‌ها را گزینش و جمع‌آوری کرده و در سال ۲۰۰۱ به چاپ رسانده است. این کتاب در ایران در سال ۱۳۹۶ توسط آرمان صالحی ترجمه شد و در ۲۵۶ صفحه به چاپ رسید.

 

طرح روی جلد کتاب، پرتره‌ی سیاه و سفید جارموش است که با توجه به هدف بررسی شخصیت و آثار فیلمساز، تصویر واقع‌گرایانه‌ی مناسبی را از او ارائه می‌دهد. این انتخاب طرح مینیمالیستی همراه با فونت ساده‌ی روی جلد، توانسته محتوای ژورنالیستی خود را برای مخاطب تداعی کند.

شکل ساختاری این مصاحبه‌ها به روال همه‌ی مصاحبه‌های خبری، بر محور گفتگوی متقابل، پرسش و پاسخ است. از آن‌جایی که مصاحبه‌کنندگان همگی حرفه‌ای هستند، فضای گفتگو دارای اتمسفری باز و منعطف است که به فیلمساز اجازه می‌دهد بدون محدودیت، لایه‌های ذهنی و حسی خود را به اشتراک بگذارد.

کتاب با تصویری از امضای جیم جارموش آغاز می‌شود. کار جالب و دلپذیری که با فضای کلی کتاب نیز هم‌خوانی دارد. پس از مقدمه‌ی هرتزبرگ، یک لیست وقایع‌نگاری از مهم‌ترین رخدادهای زندگی حرفه‌ای جارموش ارائه شده. قسمت اصلی کتاب شانزده مصاحبه را دربرمی‌گیرد که به ترتیب روال تاریخی انتخاب شده‌اند. به این شکل که با گفتگو درباره‌ی اولین فیلم جارموش تعطیلات دائمی شروع و به واپسین اثرش (در زمان چاپ این کتاب) تنها عشاق زنده می‌مانند ختم شده است.

 

جیم جارموش از مهم‌ترین فیلمسازانی است که به طور قطع بر فیلمسازان بعد از خود تاثیر بسزایی گذاشته است. شما در طول این کتاب با یک جارموش خجالتی و البته بسیار شوخ روبه‌رو هستید.

او کم‌حرف به نظر می‌رسد اما همین که یخ‌هایش آب شد شروع می‌کند به صحبت کردن. برای فیلمسازی چون او که داستان فیلم‌هایش اغلب سروته ندارد، شگفت‌انگیز است که بتواند به‌خوبی از ساده‌ترین اتفاقات اطرافش داستان‌های بامزه دربیاورد و تعریف کند. بی‌ادعاست و بیشتر جملاتش را با نوعی تردید و خویشتنداری آغاز می‌کند. جارموش غالبا مایل است درباره‌ی روند ساخت آثارش توضیح دهد اما از تحلیل آن‌ها سرباز زده است.

 

جیم جارموش
جیم جارموش

 

 

جیم جارموش در سال ۱۹۵۳ در آکرون به دنیا آمد. در بیست سالگی به دانشکده‌ی ادبیات رفت به این امید که نویسنده و شاعر شود. شاید به همین دلیل است که فیلم‌های او سرشار از ارجاعات ادبی و قطعات شاعرانه است. پس از آن به پاریس رفت و یک سالی در آن‌جا ماند. وقت‌گذرانی در سینما تِک آغاز علاقمندی و رویایی او با سینما و فیلمسازان اروپایی و شرقی بود. از خلال همین مواجهه و خواندن متون اروپایی، با سینمای هالیوود نیز بیشتر آشنا شد. «علاقه ی من به سام فولر یا نیکلاس ری با خواندن نوشته‌های گدار و وندرس درباره‌ی آن‌ها به وجود آمد.» (ص۹۷)

پس از آن در دانشکده‌ی فیلم دانشگاه نیویورک ثبت‌نام کرد. دست تقدیر او را به عنوان دستیار در کنار فیلمساز آمریکایی نیکلاس ری قرار داد. «نیک‌ ری را می‌ستودم. فیلم‌های او در نظر من اهمیت بسیار زیادی داشت. نمی‌توانم به شما بگویم که از او به عنوان یک انسان چه درس‌های بزرگی گرفته‌ام.» (ص۲۶)

در همین زمان جارموش که دستی در نوازندگی گیتار داشت وارد گروه موسیقی دی بیزانتینز شد. موسیقی در آثار جارموش به غایت تعیین‌کننده است. او از موزیسین‌های بزرگی چون نیل یانگ، آر زی ای در فیلم‌هایش بهره برده است. مستندی نیز با عنوان «سال اسب» برای نیل یانگ و گروه موسیقی اسب دیوانه ساخته است.

 

دوران فیلمسازی او با گرفتن کمک هزینه‌ای از دانشگاه شروع شد. او این کمک هزینه را صرف ساخت اولین فیلمش تعطیلات دائمی کرد. این فیلمِ خوش اقبال مورد عنایت منتقدان قرار گرفت. سپس فیلم بعدی خود عجیب‌تر از بهشت را با استفاده از باقیمانده‌ی فیلم موقعیت چیزهای ویم وندرس ساخت. این فیلم نیز برنده‌ی جایزه‌ی کن شد. به این ترتیب روند موفقیت‌های جیم در فیلم‌های بعدی ادامه یافت تا حال حاضر که او را مهم‌ترین فیلمساز سینمای مستقل آمریکا می‌دانند.

جارموش خود هرگز از واژه‌ی مستقل استقبال نکرد: «سینمای مستقل یک عبارت کاملا نسبی است زیرا شما نمی‌توانید مستقل باشید مگر آن که آن‌قدر پول داشته باشید که سرمایه‌ی فیلمتان را شخصا تهیه کنید.» (ص۹۳) با این حال او تا امروز هیچ دخالتی را از سوی تهیه‌کنندگان نپذیرفت و مالکیت فیلمش را به هیچکسی تقدیم نکرد: «نمی‌توانم کار کردن برای دیگران و رییس داشتن را تحمل کنم. هرگز نمی‌توانستم با دیگران همراه شوم یا یک شغل را برای مدت طولانی حفظ کنم زیرا از آن نظام کاری نفرت داشتم.» (ص ۳۴)

 

در بیشتر مصاحبه‌ها، جیم ترجیح می‌دهد درباره‌ی روند ساخت فیلمهایش توضیح دهد. این توضیحات برای علاقمندان به فیلمسازی واقعا راه‌گشاست. او می‌گوید که هیچ‌وقت یک طرح منسجم را از پیش در نظر نگرفته، بلکه داستان را با چند شخصیت آغاز کرده است. «داستان از یک نظر برای من اهمیت ثانویه دارد. شخصیت‌ها بیشترین اهمیت را دارند و البته فضاسازی و حس و حال مکان‌ها. سپس داستان خود را نشان می‌دهد.» (ص۹۱)

از دیگر نکات دلپذیر این کتاب، خاطرات و توضیحات جیم درباره‌ی بازیگران فیلم‌هایش همچون روبرتو بنینی، تام ویتس، جانی دپ، بیل موری و تیلدا سوئینتون است. به نحوی که هرگز از ستایش آن‌ها باز نمی‌ایستد. «با هر بازیگری که کار می‌کنم فورا عاشق او می‌شوم. واقعا می‌گویم. من عاشق آن‌ها هستم.» (ص۲۱۴)

مضمون اغلب آثار جارموش مرگ، زندگی و انسان‌های گوشه‌گیر و آواره است. او در فیلم‌هایش تلاش کرده که از به تصویر کشیدن رویای امریکایی پرهیز کند. خود او علت این علاقه‌اش را این طور توضیح داده است: «من طرفدار داستان آدم‌هایی هستم که با زندگی درگیری چندانی ندارند … نه بلندپروازند نه می‌خواهند از همه چیز و همه کس بالا بروند تا به قله برسند.» (ص۶۰)

 

لودویگ هرتزبرگ در گزینش مصاحبه‌ها بسیار موفق بوده است. مصاحبه‌ها چنان به خوبی کنار هم جا گرفته‌اند، که قادرند در پایان مخاطب را به یک دریافت منسجم و کاملی از فیلمساز برسانند. با این حال در این لیست، جای دو فیلم آخر جارموش (پترسون و مرده‌ها نمی‌میرند) خالی است. از مهم‌ترین کمبودهای کتاب، فاقد تصویر بودن آن است که می‌توانست به گرم‌تر شدن فضای کتاب و درک بهتر مخاطب کمک کند.

ترجمه‌ی آرمان صالحی نیز بسیار شسته‌رفته و دقیق است و به نظر می‌رسد به لحن و فضای مصاحبه نیز وفادار بوده است. او در طول متن -هر جا که لازم بوده- توضیحاتی را در داخل پرانتز برای خواننده‌ی کتاب آورده است تا به روشن‌ترشدن مفاهیم و تعبیرات نامتعارف کمک ‌کند. با این حال کتاب حاوی چند غلط تایپی است که امیدوارم در نسخه‌های بعدی برطرف شده باشد.

 

جیم جارموش، این فیلمساز مستقل آمریکایی

  این مقاله را ۲۷ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *