اینجا چراغی روشن است!
این بار صحبت از یک تاریخنگار است. چه چیزی باعث شده در تاریخنگاری جنگ، جعفر شیرعلینیا یک چهره متمایز باشد؟ مواضع او و پرسشهایش جنجالسازند یا رویکرد خاصی در به سراغ روایتهای تاریخ جنگ هشت ساله رفتن دارد که باعث شده نام او این روزها به گوش برسد؟ علی سیفاللهی روزنامهنگار، امتیاز بزرگ شیرعلینیا را آنجا میبیند که پاهای شیرعلینیا روی زمین است. او روایتها را از منابع رسمی پیشینی استخراج میکند و کنار هم میچیند و خواننده با دیدن این روایات رسمی در کنار هم به نتایجی گاه غیررسمی میرسد.
دایرهالمعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق
نویسنده: جعفر شیرعلینیا
ناشر: سایان
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۲
تعداد صفحات: ۶۲۰
این بار صحبت از یک تاریخنگار است. چه چیزی باعث شده در تاریخنگاری جنگ، جعفر شیرعلینیا یک چهره متمایز باشد؟ مواضع او و پرسشهایش جنجالسازند یا رویکرد خاصی در به سراغ روایتهای تاریخ جنگ هشت ساله رفتن دارد که باعث شده نام او این روزها به گوش برسد؟ علی سیفاللهی روزنامهنگار، امتیاز بزرگ شیرعلینیا را آنجا میبیند که پاهای شیرعلینیا روی زمین است. او روایتها را از منابع رسمی پیشینی استخراج میکند و کنار هم میچیند و خواننده با دیدن این روایات رسمی در کنار هم به نتایجی گاه غیررسمی میرسد.
دایرهالمعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق
نویسنده: جعفر شیرعلینیا
ناشر: سایان
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۲
تعداد صفحات: ۶۲۰
اینجا چراغی روشن است!
جعفر شیرعلینیا را دیدهاید. او مغز متفکر و تاریخ شفاهی ناطقِ «سطرهای ناخوانده» بود؛ برنامهای متفاوت و شفاف که برای اولین بار در تاریخ تلویزیون برای نقد و بررسی جنگ ایران و عراق، پنج سال پیش در همین روزها روی آنتن شبکه یک رفت و اسمش با پرسش و پاسخهای صریح و رونمایی از بعضی اسناد جنگ برای اولین بار، سر زبانها افتاد.
در آن ویژهبرنامهها –که دیگر هیچوقت تکرار نشد!- شیرعلینیا با آن قیافهی همیشه محجوب، کنار محمدحسین مهدویان (فیلمسازِ نهچندان شناختهشدهی آن روزها) و محمد طلوعی (نویسنده) در سکوت مینشست و به محض اینکه محسن رضایی و بقیهی فرماندهان جنگ به تاریخ و اطلاعات عملیاتها ارجاع میدادند، شیرعلینیا مو از ماست میکشید.
با شنیدن هر عدد و رقم و اسم و واقعهای، تناقضهای حرفهای مهمانها را در لحظه فهرست میکرد و با کمک حافظهی دقیقش- شیرعلینیا در دانشگاه فیزیک هستهای خوانده!- ، آن نقلقولِ مهمان را کنار روزنوشتهای هاشمیرفسنجانی، خاطرات و گزارشهای مکتوب مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، روایت رزمندهها و اطلاعات دیگر میگذاشت و نمیگذاشت هیچ گفتهای کورمالکورمال به سند و تاریخ شفاهی تبدیل شود. این یک اصلِ همیشگی برای شیرعلینیا است.
در جنگِ روایتها، او مغلوبِ روایت غالب نمیشود و فقط با اسناد و مدارک و منطق، جزییات وقایع و صحت و سقم خاطرات را بهعنوان حوادثی وقوعیافته و قطعی در تاریخ میپذیرد. استراتژی و رویکردی که او این روزها در کانال تلگرامی جنجالیاش (نکتههای تاریخی) هم ادامه میدهد و دردسرهای زیادی هم برایش داشته. مثل نوشتهها و نقدهای صریح او دربارهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدسِ سپاه و عملیات کربلای ۴؛ «در بیانیهی مرکز میخوانیم: شهدای عملیات کربلای ۴ به استناد اسناد موجود، کمتر از ۱۰۰۰ نفر است.
اگر ادعای بیانیهنویسان را قبول کنیم، آیا همین ۱۰۰۰شهید در عملیاتی که در ساعتهای اولیه متوقف شده ناچیز است؟ جالب اینجاست که در کارنامههای عملیاتی که همین مرکز برای عملیاتهای مختلف ازجمله کربلای ۴ منتشر کرده به آمار تلفات خودی اشاره نشده، اما به آمار تلفات دشمن اشاره شده «تلفات دشمن: حدود ۸۰۰۰ کشته و ۶۰ اسیر» یعنی در عرض چند ساعت ادعایی و در یک عملیات لورفته، ما کمتر از ۱۰۰۰ شهید دادهایم و دشمنی که کاملا هشیار و آماده بوده است؛ ۸۰۰۰ کشته!».
نوشتههایی که باعث پاسخهای کوبندهی چهرههایی مانند محسن رضایی شده و کانال تلگرامی او را تا نیمهتعطیل شدن پیش برده است.
جعفر شیرعلینیا سالهاست بهصورت متمرکز، مستمر و تخصصی در حوزهی جنگ ایران و عراق و مسائل ایران در دههی اول پس از پیروزی انقلاب فعالیت میکند و کتابهایش را هم با همین دقت میلیمتری مینویسد. او برای کارهایش در حوزهی جنگ قواعد سفتوسختی دارد. اولین اصل این است که سعی میکند قرائت رسمی از جنگ تحمیلی را کنار بگذارد و همه چیز را از دلِ اسناد، روی کاغذ و روی زمین، تحلیل و بررسی کند.
اصولی که همیشه برای او دردسرساز شده (مثل نوشتههایش در کانال تلگرامی جنجالیاش) اما از آن کوتاه نمیآید. او حوادث آن سالها را فقط به عنوان «دفاع مقدس» به رسمیت نمیشناسد و سعی میکند وقایع پیشِ روی خودش را با منطق یک «جنگ» شناسایی و نقد و بررسی کند.
دایرهالمعارف «تاریخ جنگ» هم از این قاعده مستثنی نیست. فقط کافی است به اسم کتاب دقت کنید؛ «تاریخ جنگ». او هم میتوانست مانند خیلی از نویسندهها و ناشران، عنوان «دفاع مقدس» را طبق کلیشههای مرسوم انتخاب کند اما ترجیح میدهد تا حد ممکن فاصلهاش با قرائتهای همیشگی از جنگ را حفظ و مثل یک مورخ واقعی منطقی و دقیق کار کند.
چهار سال پیش، در گفتوگویی دربارهی «ایستاده در غبار» از او پرسیدم «مواجههی شما بهعنوان یک مورخ جنگ با فیلم محمدحسین مهدویان چطور بود؟» و او پاسخ داد: «من به «ایستاده در غبار» به عنوان یک فیلم تاریخی نگاه نکردم، بلکه به عنوان یک فیلم نگاه کردم. فیلم روایت دلنشین و خوبی دارد و این ویژگی را که از بحثهای سیاسی روزمره به دور است، از نقاط قوت فیلم میدانم.
این فرم مستندگونهی فیلم، راه خوب و پیشنهاد جدیدی برای روایت #جنگ و شخصیتهایش است. ولی به نظرم «ایستاده در غبار» در هالهی دفاع مقدس ساخته شده است، نه تاریخِ جنگ.» او سالهاست با مهدویان رفاقت و سابقهی همکاری دارد اما ذرهای از مواضع اصولگرایانهی خود دربارهی روایت تاریخ کوتاه نمیآید؛ «خودِ حسین و بازیگر نقش احمد متوسلیان فیلم خیلی تاکید دارند که پای شخصیت اصلی فیلم روی زمین است. به نظرم به این شخصیت واقعی پرداخته شده اما احساس میکنم باز هم بنمایهاش تقدس است.
زمانی از شهدا تعبیرهای آسمانی داشتند اما بعدها تصمیم گرفتند آنها را زمینی کنند و به خاطر همین گفتند که آنها مثل آدمهای معمولی زندگی میکردند و غذا میخوردند و … . نکته این است که همین که شما بگویید این یک شخصیت زمینی است که اینطوری غذا میخورد، لباس میپوشید و … ، خودش یک هالهی تقدس است».
جعفر شیرعلینیا یک اصلِ دیگر را هم سالهاست رعایت میکند. او معتقد است قبل از پرسیدن از «چرایی» اتقاقات باید از «چگونگی» آنها بهطور دقیق مطلع بود تا بتوان تحلیلهای درست و جامعی برای وقایع داشت. او با جستوجوهای دقیق در تاریخ و روشن کردن زوایای نادیده، گاه سرنخها و پرسشهای خوبی بهدست میآورد که زمینهی بررسی آثار تحلیلی و اسناد را فراهم میکند.
فقط کافی است کمی دوربین را بالا بکشید و به سیوچند سالی که از جنگ گذشته دقت کنید و ببینید چقدر از گفتهها و نوشتهها بیش از شرح دقیق وقایع جنگ، به تحلیل حوادثی اختصاص داشته که بعد از سیوچند سال جزییات واقعه هنوز برای مخاطبان پیگیر حوادث جنگ ایران و عراق روشن نیست.
شیرعلینیا همیشه قبل از تحلیل یک قدم عقبتر میآید و با اعداد و ارقام و نقلقولهایی از دل تاریخ سعی میکند تصویر روشن و دقیقی از حوادث ارائه کند و بعد کمبودها و اشتباهات و نقصانهای آن تصمیمها و وقایع را رصد کند. کتاب «تاریخ جنگ» نمونهی کاملی از این رویکرد است.
دایرهالمعارفی که ۱۰۰۰ عکس مستند تاریخی، ۲۰۰ نقشه و ۴۰ جدول و نمودار آماری دارد و در تدوین آن از بیش از ۳۰۰ منبع مکتوب و ۳۰ مصاحبه با فرماندهان و مسوولان جنگ استفاده شده است. ۲۰۰ عکس اختصاصی هم برای این کتاب تهیه و تولید شدهاند و همچنین عکسهای مختلفی در این کتاب از این جنگ هشت ساله وجود دارد که برای اولین بار منتشر میشوند.
«دایرهالمعارف مصور تاریخ جنگ» مرجع کاملی برای شناخت دقیق و بیواسطه از جنگ است. چون با استفاده از حجم فراوان عکس، نمودار، اینفوگرافیکهای عملیاتها، نقشه و تصاویر گرافیکی این امکان را برای شما ایجاد کرده که اکثر اتفاقات مهم جنگ را به صورت تصویری در ذهن خودتان بازسازی کنید.
در این کتاب ۲۰۰ نقشهی نظامی با استناد به اطلسهای معتبر بازآفرینی و طراحی دوباره شدهاند تا مطالعه آن برای شما آسانتر باشد. جدولهای آماری کتاب هم به شما کمک میکند که برخی موضوعات مربوط به جنگ را یکجا ببینید و امکان مقایسه میان موضوعات مختلف را داشته باشید. در کنار این نقشهها و آمارها، در فصلهایی جداگانه جنگافزارهای استفاده شده در جنگ، لوازم شخصی رزمندگان، رسانههای جنگ و … هم به صورت تصویری به مخاطبان معرفی شدهاند.
او با دقت در این جزییات در این کتاب از زمینههای بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تا پایان این جنگ را روایت و در آخر مقایسهای از موضعگیری شورای امنیت سازمان ملل متحد میان جنگ تحمیلی و حمله عراق به کویت ارائه میکند. مثل یک راوی صادق و مورخی دقیق. به قول خودش در مقدمهی کتاب:
«روایتی از جنگ که در آن تمام این آثار گوناگون استفاده شده باشد، بدون آنکه متن پاره پاره به نظر برسد و مخاطب را در شرایط زمان واقعه قرار دهد، دغدغهام در این سالها بوده است … جنس این کتاب نیز روایت است. روایت کسی که در موضوع جنگ ایران و عراق ورود پیدا کرده و سعی دارد آنچه را که دریافته برای مخاطبش از زوایای گوناگون روایت کند. روایت بهطور مستقیم وارد حوزهی قضاوت نمیشود و حتی جایی که راوی خود در موضوعی تردید دارد این تردید را با مخاطب مطرح میکند.».
اسناد درجه یک و روایت روان و تصویری این کتاب شما را با اطلاعاتی از جنگ آشنا میکند که پیش از این با این وضوح ندیدهاید و نخواندهاید. یک «سطرهای ناخوانده» مکتوبِ درجه یک.
2 دیدگاه در “اینجا چراغی روشن است!”
کتابی است بسیار مفید
ممنون که نظرتون را به اشتراک گذاشتید