اعتماد به انتخاب دیگران (بخش چهارم)
پیدا کردن کتاب مناسب و باکیفیت برای کودکان و نوجوانان یکی از دغدغههای همیشگی کسانی است که با این گروه سر و کار دارند؛ اما به انتخاب و معرفی چه کسانی میتوان اعتماد کرد؟ اعتماد به کتابفروشها، بررسی فهرست کتابهای پرفروش، مراجعه به فهرستهای کارشناسی شدهی کتاب کودک و نوجوان؟ یکی از این راهها رفتن به سراغ کسانی است که در حوزهی کتاب کودک و نوجوان کار میکنند. منتقدان، نویسندگان، تصویرگران، مترجمان و … برای همین تصمیم گرفتیم گهگاهی به سراغ این افراد برویم و از آنها بخواهیم کتابهای خوبی را که در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان خواندهاند، معرفی کنند.
پیدا کردن کتاب مناسب و باکیفیت برای کودکان و نوجوانان یکی از دغدغههای همیشگی کسانی است که با این گروه سر و کار دارند؛ اما به انتخاب و معرفی چه کسانی میتوان اعتماد کرد؟ اعتماد به کتابفروشها، بررسی فهرست کتابهای پرفروش، مراجعه به فهرستهای کارشناسی شدهی کتاب کودک و نوجوان؟ یکی از این راهها رفتن به سراغ کسانی است که در حوزهی کتاب کودک و نوجوان کار میکنند. منتقدان، نویسندگان، تصویرگران، مترجمان و … برای همین تصمیم گرفتیم گهگاهی به سراغ این افراد برویم و از آنها بخواهیم کتابهای خوبی را که در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان خواندهاند، معرفی کنند.
اعتماد به انتخاب دیگران (بخش چهارم)
- پیشنهادهای فرمهر منجزی (مترجم، ویراستار گروه مردم شناسی فرهنگنامه کودک و نوجوان، داور لاکپشت پرنده)
۱) برایم شمع روشن کن، نویسنده: مریم محمدخانی، تعداد صفحه:۱۵۱، ناشر: افق، سال نشر:۱۳۹۷
رمان نوجوان با محوریت شخصیت دختری که نوجوانیاش در آسانسور و در حالی آغاز میشود که همزمان اتفاقاتی پیشبینینشده در زندگیاش رخ میدهد و او در برابر دنیایی متفاوت قرار میگیرد.
چنین رُمانی میتواند برای نوجوانان امروز جذاب باشد و تلنگری به آنها بزند. سارا دختر نوجوان و راوی این داستان میتواند مثل بسیاری از نوجوانان این زمانه باشد. تنها، بدون دوستی نزدیک و هم سن و سال و رودررو با مشکلات جامعه، خانواده و تغییرات دورهی بلوغ و آغاز دور جدیدی از زندگی. پریسا که دوست صمیمی و همسایهی ساراست، از همسایگی میرود و بهجایش خانوادهای میآیند که متفاوت با آنهاست. زبان دیگری دارند و برخلاف سارا که تنهاست آنها خانوادهای گرم و مهربان و با هم هستند. مادربزرگ، پدر و مادر و خواهر و برادر. خانوادهای کامل.
سارا تنهاست، مادرش بیمار شده و او چیزی از بیماری مادر نمیداند. ارتباطش با پدر کم شده. با مادربزرگی که دور از او زندگی میکند، نمیتواند ارتباط برقرار کند. خانهشان بدون مادر گرما ندارد. زندگی در آن خانه جریان ندارد. در حالیکه از خانهی همسایه بوی غذا، سروصدا و بوی زندگی میآید.
سارا دچار سردرگمی میشود. از سویی دلتنگ مادر است و از سویی دلتنگ دوست صمیمی. از سویی دیگر مشکلاتی در مدرسه دارد و در خیابان و بعد از مدرسه، آزار و اذیت مزاحم. او همزمان با چند معضل روبهروست و مهارت حل آنها را ندارد. شاید سارا نمونهی نوجوان امروزی باشد؛ نوجوانی تنها؛ وابسته و درعینحال مغرور.
دلش میخواهد پشتیبان و حامیای در کنار خود داشته باشد. پدر درگیر کار و بیمارداری است. معلم گوش شنوا ندارد و نمیتواند دانش آموزش را درک کند و به مشکلات او برسد. مادربزرگ خسته است و نمیداند تغییر در زندگیاش را چگونه مدیریت کند؛ و در این برههی زمانی، کسی دیگر از جنسی دیگر شاید میتواند او را دلگرم کند و آرامآرام او را آمادهی گذار از این مرحله کند.
۲) یک روز با کودکان دنیا، نویسنده: مَت لَمت، مترجم: محبوبه نجف خانی، تعداد صفحه: ۵۰، ناشر: زعفران، سال نشر: ۱۳۹۸
فکر میکنید کودکان در کشورهایی چون؛ ژاپن، روسیه، ایران، هند، ایتالیا، اوگاندا و پرو یک روز از زندگیشان را چگونه میگذرانند؟
رمئو، دَفین، کیان، ریبالدو، کِی، آلیک و آنانیا بچههایی واقعی هستند که یک روز از زندگی واقعیشان را با ما به اشتراک میگذارند. آنها از محل زندگیشان، از افرادی که با آنها زندگی میکنند، از مدرسه و لباس مدرسهشان؛ صبحانه و ناهار و شام و خانهشان میگویند. این بچهها میگویند با چه وسیلهای به مدرسه میروند و معلمهایشان چه میکنند. توصیفی از معلم و درسهایی که میخوانند و توصیف مدرسه و وسایل بازی و سرگرمیشان را در این کتاب تصویری میبینیم و میخوانیم. همچنین با خواندن این کتاب متوجه میشویم هر یک از این کودکان اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانند.
خواننده ضمن آشنایی با زندگیهای مختلف با پوشاک، خوراک، معماری و… آشنا میشود و شاید هم شباهتها و هم تفاوتهایی در آنها ببیند. به نظر میرسد این کتاب کودک را به این فکر میاندازد که بچههای کشورهای دیگر چه نقاط مشترکی با او دارند. شاید با آشنایی بیشتر و با تحقیق و جستوجو دربارهی دیگر جنبههای زندگی کودکان کشورهای دیگر به این فکر بیفتد که در دنیای امروز، چندان تفاوتی بین کودکان در کشورهای مختلف دیده نمیشود؛ و دنیا، دنیای همسانی و شباهت است.
۳) تو و من، نویسنده: سوزان ورد، تصویرگر: پیتر اچ. رینولدز، مترجم: اِلناز کفایی، ناشر: بازی و اندیشه، سال نشر: ۱۳۹۸
داستان هرکسی از جایی شروع میشود و داستان هر دوستیای متفاوت است. گاهی که به پشت سر نگاه میکنیم، در خلوت خود دربارهی بعضی وقایع داستانبافی میکنیم: اگر آن روز از این راه نمیرفتم، فلان اتفاق نمیافتاد یا اگر آن روز تصادف نمیکردم و دیر نمیرسیدم….
به نظر میرسد بیشتر ما دربارهی اتفاقات زیادی از این داستانهای اگر و آنگاه داریم. تو و من ماجرای دو دوست است که تصور میکنند، اگر… . آنوقت…
نگاه کردن به پشت سر و مرور خاطرات و پیدا کردن ریشهی اتفاقها گاهی ما را به کشفهای جدید و جالبی میرساند که میتواند دلیلی باشد برای خواندن این کتاب و فکر کردن به اتفاقی که افتاده و چگونگی آن. شاید حتی بتوان برای آن اتفاق داستانهای مختلفی در نظر آورد و اگر و آنگاههای متفاوتی را پیش چشم تصور کرد.
۴) ماجراهای ریگو و رزا، نویسنده: لورنتس پائولی، تصویرگر: کاترین شرر، مترجم: الهام مقدس، ویراستار: رامین مولایی، ناشر: ایران بان، سال نشر: ۱۳۹۷
«دوستی پلنگ و موش» به نظرتان باورکردنی است؟ چگونه دو موجودی که در طبیعت دشمن همدیگر هستند، میتوانند چنین رابطهی عاطفی لطیف داشته باشند؟ چه چیزی باعث دوستی این دو حیوان بزرگ و کوچک، قوی و ضعیف شده است؟
دوستیها معمولاً داستانی دارند. هر دوستیای به بهانهای شروع شده است، گاهی حتی آغاز دوستیها با دعوا و جنگ بوده. با دوستی دو دشمن در شرایطی ویژه یا دوستی عمیق افرادی که براثر حادثهای مثل تصادف و دعواهای قومی و… به وجود آمده، ناآشنا نیستیم. دوستی برخلاف دشمنی گاهی حتی دلیل و بهانه هم لازم ندارد.
دوستی دو موجود نابرابر، دو موجودی که یکی طبیعتا غذای آن دیگری است اما شنیدنی است. گفتوگوی این دو موجود، تفکر برانگیز است. آنها مسائلی را مطرح میکنند که خواننده را با خود همراه کرده و به فکر میاندازد. ظاهرا هرکسی در شرایطی خاص نیاز به همراهی و همدلی دارد، نیاز به گوشی شنوا و دستی نوازشگر.
ریگو و رُزا در باغوحش زندگی میکنند، هر دو در اسارت. ریگو پلنگ است و رُزا موش؛ طبیعتا رُزا باید غذای ریگو باشد، البته نه لقمهای چرب و نرم؛ اما ماجرا از شبی شروع میشود که ریگو صدای گریهی رُزا را میشنود. ریگو میتواند او را نادیده بگیرد، یا اینکه راهی برای خلاصی از صدای یکنواخت گریهاش پیدا کند، اما شاید راه سومی هم باشد که ریگو آن را انتخاب میکند…
۵) جنگ تمام شد، نویسنده: دیوید آلموند، مترجم: شهلا انتظاریان، تصویرگر: دیوید لیچفیلد، ناشر: ایران بان، سال نشر: ۱۳۹۸
زمان جنگ است و آقای مک تاویش، بچههای کلاس را برای دیدن کارخانه اسلحهسازی میبرد. در طول راه باافتخار از سلاحهایی که در کارخانه ساخته میشود و اینکه چگونه دشمن را از پا درمیآورد به بچهها میگوید. او در کارخانه به بچهها میگوید از دیدن ردیف گاریهای پر از تفنگ، توپ و مسلسل کیف کنند و لذت ببرند.
جان نمیتواند به سربهای توی سلاحهای فلزی فکر نکند، به ترکشهایی که در پوست، گوشت و استخوان میرود. به پدرش که در سنگر است و…
جنگ تمام شد، داستانی است دربارهی جنگ دوم جهانی؛ داستانی دربارهی هر جنگی، داستانی دربارهی مردمی که گرفتار تصمیماتِ خودخواهانهی سران کشورهایشان میشوند.
جان، پسری است که پدرش در جبهه میجنگد و مادرش در کارخانهی اسلحهسازی کار میکند. مادرِ جان دلش نمیخواهد پسرش بداند کجا کار میکند، برای همین به او میگوید در «فروشگاه فشنگ» کار میکند.
مادر دربارهی گلولهها و تراشهها و کارکرد آنها به پسرش میگوید و پسر میپرسد: «آلمانیها هم گلوله و تراشه دارند؟» و مادر به او میگوید همه گلوله و تراشه دارند.
در جنگ همه توپ، تانک و موشک دارند و همهی اینها را بر سر مردم فرومیریزند. همهی کسانی که کشته میشوند انسان هستند و یکشکل. جان مرتب از مادرش میپرسد: «جنگ کی تمام میشود؟» جان هم مثل بیشتر بچهها جنگ را دوست ندارد و همینطور هم دوری از پدر و ناامنی، خستگی و نگرانیِ مادر را و ترس و ترس و ترس را.
سؤالی ذهن جان را درگیر کرده است. «جنگ کی تمام میشود؟» مادر جوابی برای او ندارد، معلم هم همینطور. جان به پادشاه و اسقفِ کلیسا نامه مینویسد؛ اما کسی به او جوابی نمیدهد.
مدیر و دیگران بچههایی را که سؤال میکنند با تهدید و ارعاب ساکت میکنند. تلاش مدیر این است که بچههای خوبی برای جنگیدن تربیت کند. آنها باید دعا کنند و درس بخوانند، اما آیا با درس خواندن و دعا کردن آنها جنگ تمام میشود؟
اما جان با دیدن پسری آلمانی که هم سن و سال خودش است، دنیای جدیدی پیش رویش باز میشود. در زمان جنگ و کشت و کشتار آیا فکر کردن به صلح مجاز است، آیا صلح یک رؤیاست؟
*
- پیشنهادهای سحر ترهنده از میان کتابهای طوطی(پژوهشگر تصویرگری کتاب کودک، مترجم و دبیر کتابهای طوطی-بخش کودک و نوجوان انتشارات فاطمی-)
۱) حق دارم کودک باشم، نویسنده: آلن سرر، تصویرگر: اورلیا فروتنی، مترجم: مهناز کاظمی، تعداد صفحه: ۴۸، انتشارات: طوطی، سال انتشار: ۱۳۹۸
چند نفر از ما به حقوقی که داریم به عنوان یک انسان و یک شهروند واقفیم؟ چه تعدادی از ما به عنوان والد و تسهیلگر و مربی به حقوقی که کودکان دارند اشراف داریم؟ این کتاب با زبانی ساده و تصویرگریهای مفهومی و بینظیر، به خوانندههای کودک و حتی بزرگسال میآموزد وقتی یک کودک هستی چه حقوقی داری؛ از ابتداییترین حقوق مثل حق داشتن آب و غذا و سرپناه گرفته تا حق رفتن به مدرسه و تنفس هوای پاک و دوری از خشونت.
در این کتاب تأکید میشود که این حقوق برای همهی کودکان کرهی زمین یکسان است، از هر رنگ، ملیتی که هستند و جدا از اینکه فقیرند یا ثروتمند. کتاب حق دارم کودک باشم یادآور میشود که دانستن و صحبت دربارهی حقوق کودکان، اولین گام به سوی رسمیت شناختن این حقوق است. این حقوق بر اساس کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل مصوب سال ۱۹۸۹ است.
آلن سر نویسنده و مربی سابق مهدکودک از کشور فرانسه است که از دانشآموزان خردسالش برای نوشتن کتابهای کودکان الهام گرفته است، او بیش از صد عنوان کتاب منتشر کرده که بسیاری از آنها به زبانهای متفاوت ترجمه شدهاند. تصاویر نوآورانه و رنگارنگ ائرلیا فراتنی نیز در این کتاب الهام گرفته از ریشههای کاتالونیا و سفرهایش به آفریقا و آسیا و آمریکای جنوبی است که به اهمیت توجه به حقوق کودکان کمک کرده است.
۲) دختری که میخواست کتابها را نجات دهد، نویسنده: کلاوس هاگروپ، تصویرگر: لیسا آیساتو، مترجم: عطیه الحسینی، تعداد صفحه: ۶۰، ناشر: طوطی، سال انتشار: ۱۳۹۸
تا به حال از بزرگ شدن ترسیدهاید یا بالا رفتن عدد سن و زیاد شدن تعداد شمعهای روی کیک تولد نگرانتان کرده است؟ کتاب خواندن را دوست دارید؟ برای نجات کتابها و قصهها حاضر به فداکاری هستید؟ آنا دارد ده ساله میشود و عاشق کتاب خواندن است. او آنقدر عاشق کتاب است که بهترین دوستش خانم مانسنِ کتابدار است. یک روز خانم مانسن به آنا میگوید که برای کتابهایی که کسی آنها را نمیخواند چه اتفاقی میافتد، کتابها ناپدید میشوند، در واقع کتابها را از بین میبرند.
آنا میخواهد بداند حالا چه بر سر کسانی میآید که توی کتابها زندگی میکنند؟ یعنی آنها هم ناپدید میشوند؟ حتی فکرش هم برای آنا غیر قابل تحمل است. او با خودش فکر میکند که باید کتابها را نجات دهد، اما چطور؟
هاگروپ در این کتاب سراغ ایدههای مهمی میرود که مخاطب را هنگام خواندن داستان درگیر میکند. او در روزگاری که کتابخوانی چندان رایج نیست، آنا را که از بزرگ شدن و بالا رفتن سنش واهمه دارد، درگیر کتابهای موجود در کتابخانهای میکند که باید نابود شوند. علت نابودی این کتابها این است که کسی دیگر آنها را نمیخواند. آنا تصمیم میگیرد برای نجات کتابهایی که قرار است معدوم شوند، چارهای پیدا کند.
ناگزیر خودش آنها را به امانت میگیرد و شروع به خواندنشان میکند. در این میان یکی از کتابها که پایان نامعلومی دارد، ذهن آنا را درگیر میکند. آنا به دنبال پیدا کردن سرنخی از پایان کتاب است؛ و ماجرایی بسیار خواندنی در این تعقیب و یافتنها و تلاشها شکل می گیرد. ترجمهی اثر روان و خواندنی است. تصویرگری بسیار هنرمندان و جذاب لیسا آیساتو از دیگر مزایای این کتاب است.
این کتاب داستانی جادویی است درباره عشق به کتابها و کسانی که توی کتابها زندگی میکنند، برای همه کتابدوستان در هر سنی که هستند!
۳) فقط همهی ما، نویسنده: لورنتس پاولی، تصویرگر: کاترین شرِر، مترجم: پروانه عروج نیا، تعداد صفحه: ۳۲، ناشر: طوطی، سال انتشار: ۱۳۹۷
«قبل از اینکه داستان شروع شود، حوصلهی گوزن سر رفته است. گوزن از جنگل میآید بیرون، دو قدم میرود به طرف رودخانه و داستان آغاز میشود…»
در این داستان حیواناتی کاملا متفاوت با علاقه و سلیقههای گوناگون فقط با اندکی انعطاف هوشمندانه و مهربانانه توانستند با هم بازی کنند و دوستی با یکدیگر، وفاداری، محبت و همیاری را میان هم به وجود آوردند. در این داستان بچهها متوجه میشویم که نباید منتظر بود تا کسی شبیه ما باشد تا با او دوست شویم و بازی کنیم، اگر میخواهیم از اوقاتمان با بازی کردن لذت ببریم باید همبازی شدن را یاد بگیریم؛ یعنی از توقعات و انتظارات خودخواهانه دست برداریم و در مقابل علاقه و سلیقه و افکار دیگران انعطاف داشته باشیم.
بازیها نه تنها راهی برای دوست پیدا کردن هستند، شاید بتوان گفت که بهترین و عمیقترین دوستیها در کودکی و با بازی کردن با دیگران شکل میگیرد. البته اگر ما در کودکی مهارت همبازی شدن را کسب کرده و به فرزندانمان هم آن را یاد داده باشیم، مهارت همبازی شدن میتواند دوستیها و همکاریهای ثمربخشی را در بزرگسالی به وجود آورد. بچهها برای همبازی شدن، با دیگران باید یاد بگیرند تا جهان را از زاویه دید دیگری ببینند و مدارا پیشه کنند تا بتوانند شرایط و خواستههای خودشان را با دیگران تطبیق دهند.
در معرفی این کتاب آمده است: «قبلا همهی آنها با هم بیگانه بودند؛ و اکنون موفق شدهاند تا علایقشان را با هم جمع کنند. اگر آنها شرایط جدید و متفاوت را رد کرده بودند، هر کدام داستانی خسته کننده برای خود داشتند؛ اما حالا داستانهایشان تبدیل به یک داستان شده و چقدر هم این داستان عالی است!» در این داستان که طنزی جذاب و متفاوت دارد، بچهها میآموزند که نباید منتظر باشند تا کسی عین آنها باشد و بعد با او دوست شوند و بازی کنند، تصاویر کتاب نیز هنرمندانه، پرتحرک و جذاب است و به خوبی خواننده را درگیر شخصیتها و اتفاقات داستان میکند.
۴) ادسون آرانتس دو ناسیمنتو و خرگوش هیمالیاییاش، نویسنده: جمشید خانیان، تعداد صفحه: ۹۲، ناشر: طوطی، سال انتشار: ۱۳۹۸
همهچیز از کشیدن یک منحنی پیچ در پیچ شروع شد. وقتی که ادسون آرانتس دوناسیمنتو و خرگوش هیمالیاییاش سر از داستان نویسنده درآوردند و همهچیز را به هم ریختند. قرار بود یک داستان واقعی با آدمها و نامهای واقعی نوشته شود، اما با ورود ادسون آرانتس دو ناسیمنتو و خرگوش هیمالیاییاش به ذهن نویسنده، خیال و واقعیت در هم شدند و…
باز هم جمشید خانیان و باز هم داستانی پر از تکنیک، پر از ریزهکاریها و جزئیات معنادار در فرم و ساختار، پر از بنمایهها و موتیفهای معنادار و تکرارهای دلنشین، پر از اطلاعات تاریخی و شیطنتهای نویسنده در مواجهه با شخصیتها و حضور راوی غیرقابلاعتماد. داستانی پرکشش و عجیب دربارهی واقعهای تلخ و آشنا.
حساسیت و وسواس بیش از حد خانیان در انتخاب واژهها و نامها، گاهی استفاده از واژههای دشوار حتی در عنوان داستان و وفور استفاده از واژههای غیرفارسی با توجه به بافت فرهنگی جنوب کشور در سالهای انقلاب و … در نهایت پایان نیمهباز داستان که مخاطب را تشنه نگه میدارد، اثری تاثیرگذار و قابل تامل خلق کرده است. دربارهی داستان بیشتر از این نمیگویم تا بخوانید و از قدرت نویسنده، جادوی زبان و لایههای پنهان اثر لذت ببرید. داستانی فوقالعاده و جذاب برای نوجوانان امروز و نوجوانان دیروز.
راستی میدانید ادسون آرانتس دو ناسیمنتو کیست و در این کتاب چکار میکند؟
۵) آنسوی دریای مردگان، نویسنده: معصومه میر ابوطالبی، تعداد صفحه: ۱۹۶، ناشر: طوطی، سال انتشار: ۱۳۹۸
اینهمه حرف و حدیث پشت سر یک پسر و داییاش؟! مگر میشود؟ میگویند داییاش معتاد است و توی خانهشان جن دارند. اصلا کسی که در محلهی جنآباد و پشت غسالخانه زندگی کند حتما یک جای کارش میلنگد. افشین که برای سردرآوردن از اسرار خانهی عجیب و غریب همکلاسی جدیدش، جلال، به طور مخفیانه به آن جا رفته، از روی بدشانسی لو میرود. او که حالا وسط حیاط خانه آنها افتاده، صدایی بلند و وحشتناک میشنود: «اِن نوگی… اِن نوگی». جلال در ابتدا از گفتن راز خانهشان به افشین طفره میرود، اما بعد مجبور میشود دروازه مخفی شده در پشت طاقچه اتاقشان را که به جنگل شباهت دارد، به افشین نشان دهد و …
آنسوی دریای مردگان رمانی هیجانانگیز و خواندنی است که مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند. این کتاب داستان دو دنیا، موجوداتی فراواقعی و و خطرهایی است که قهرمانان داستان با آن دستبهگریبانند. زیرساخت رمان حماسههای ادبیات دوران باستان و به ویژه حماسهی گیلگمش است.
نویسنده با تمرکز بر شخصیتهای باستانی آنها را در هیئتی جدید وارد ساختار رمان فانتزی نوجوان کرده و به این ترتیب به داستان خود عمق بخشیده است؛ اما آن چیزی که به نظرم این رمان را ویژهتر میکند این است که نویسنده افزون بر پیوند برقرار کردن بین داستانهای باستانی و داستان امروزی، به توانمندسازی شخصیت در روند داستان هم کمک میکند. مرگ و معلولیت دو درونمایهی اصلی کتاب هستند و درگیریهای شخصیت نوجوان با آنها به خوبی در داستان به تصویر کشیده شده است. خواندن این اثر منحصربهفرد را از دست ندهید.
بخشهای پیشین انتخابهای دیگران از کتابهای کودک و نوجوان را در اینجا میتوانید بیابید:
اعتماد به انتخاب دیگران (بخش اول)
اعتماد به انتخاب دیگران (بخش دوم)
اعتماد به انتخاب دیگران (بخش سوم)