آنی ارنو کیست؟
رمانهای آنی ارنو، موضوعات زندگی روزمرهی فرانسوی را پوشش میدهند. او یکی از تحسینشدهترین نویسندگان کشورش (فرانسه) به شمار میآید. آنی ارنو از نامهایی است که هرسال موقع گمانهزنی برندگان جایزه نوبل ادبیات نامش مطرح میشود. نوشتن برای ارنو ابزاری است برای به تصویر کشیدن تجربههای زنانه. گویی تلاش میکند به جامعه بقبولاند که نباید حقوق مسلم زنها را نادیده گرفت. او در سال 2019 به گاردین گفته است: «وظیفهی یک رماننویس، گفتن حقیقت است.»
(مترجم)
(مترجم)
رمانهای آنی ارنو، موضوعات زندگی روزمرهی فرانسوی را پوشش میدهند. او یکی از تحسینشدهترین نویسندگان کشورش (فرانسه) به شمار میآید. آنی ارنو از نامهایی است که هرسال موقع گمانهزنی برندگان جایزه نوبل ادبیات نامش مطرح میشود. نوشتن برای ارنو ابزاری است برای به تصویر کشیدن تجربههای زنانه. گویی تلاش میکند به جامعه بقبولاند که نباید حقوق مسلم زنها را نادیده گرفت. او در سال 2019 به گاردین گفته است: «وظیفهی یک رماننویس، گفتن حقیقت است.»
آنی ارنو در سال 1974 میلادی نخستین رمان خود را منتشر کرد. آن رمان، پاک شده (Cleaned Out) نام داشت و داستانش برگرفته از زندگی واقعی نویسنده بود. ده سال قبلتر، آنیِ نوجوان، دانشآموزی ساده و متعلق به طبقهی کارگر نورماندی، یک سقط جنین غیرقانونی را تجربه کرده بود. پاک شده داستانی بود متعلق به زنان طبقهی کارگر فرانسه. همان زنانی که تا قبل از تغییر قوانین در سال 1975، ناچار به توسل به روشهای غیرقانونی، پنهانی و اغلب خطرناک، برای سقط جنین بودند.
در طول دهههای 1980 و 1990 میلادی، آنی ارنو با نوشتن اتوبیوگرافیها به شهرت رسید. یکی از درخشانترینِ این آثار A Man`s Place نام داشت؛ روایتی از زندگی پدرش! این کتاب توانست جایزهی رنودو را در سال 1984 میلادی از آن خود کند. حالا دیگر آنی ارنو در شمار نویسندگانی قرار گرفته بود که آثارش به صورت گسترده در مدارس و دانشگاههای فرانسه تدریس میشدند. اما جالب است بدانید که او تا همین چند سال پیش برای نویسندگان انگلیسی زبان ناشناخته مانده بود.
دو رمانی که راهِ جهانی شدن را برای آنی ارنو هموار کردند، «سالها» و «اتفاق میافتد» نام داشتند. «سالها» در سال 2008 میلادی منتشر شد و آن دیگری، هشت سال پیش از آن، یعنی در سال 2000 به انتشار رسیده بود.
آنی ارنو و رمان سال ها
«سالها» را میتوان یک زندگینامهی جمعی دانست. در این رمان شاهد توصیف عکسهایی خواهید بود که در فاصلهی سالهای 1941 تا 2006 میلادی گرفته شدهاند و روایتگر زندگی نویسنده و آدمها و اتفاقات اطرافش هستند. «سالها» توانسته است جایزهی ادبی مارگریت دوراس و همچنین جایزهی فرانسوا موریاک را برای آنی ارنو به ارمغان بیاورد.
خیلی از منتقدان و کارشناسان ادبی متفقالقولند که رمان سال ها نقطهی اتصال بین زندگینامهنویسی، رمانهای جامعهشناختی و خاطرات جمعی است. ارنو در این رمان تغییرات عمیق اجتماعی – فرهنگی فرانسه، از دههی 1940 میلادی تا پایانِ قرن را به رشتهی تحریر درآورده است. نکتهای که به مذاق منتقدان ادبی خوش نشسته است، استفاده از ضمیر او (She) و ما به جای ضمیرِ من در این کتاب است.
سالها را میتوان به عنوان یک معجون شگفتانگیز معرفی کرد. در این رمان، همه چیز پیدا میشود. از عبارتهای عامیانه، آهنگها و تبلیغات گرفته، تا اشیای نمادین، رویدادهای تاریخی و حتی حکایات شخصی! در طول این مسیر پرفرازونشیب میتوانید به تماشای تکامل جایگاه زنان در جامعهی فرانسه و مبارزات آنها برای رسیدن به حقوق برابر بنشینید.

رمان اتفاق میافتد
دومین رمانی که آنی ارنو را به خوانندگان جهانی معرفی کرد، اتفاق میافتد (Happening) نام داشت. در این رمان، ارنو باز هم به موضوع سقط جنین برگشت. اما این بار داستانی که روایت میکرد، داستان خودش نبود. همانطور که گفتیم، این رمان در سال 2000 میلادی منتشر شد. در آن دوران، رسانههای فرانسوی برای مواجهه با جدیدترین اثر آنی ارنو احتیاط زیادی به خرج دادند. به احتمال زیاد، بسیاری از منتقدان ادبی نه با موضوع داستان راحت بودند و نه با سبک نگارش خانم ارنو.
آنی ارنو در اتفاق میافتد تلاش میکند که با دقت هر چه تمامتر به توصیف جزئیات حاکم بر فضا و قضاوتهای اخلاقی دههی 1960 فرانسه بپردازد. گویی با ناامیدی فزایندهای بخواهد به خواننده بفهماند که در آن دوران، سقط جنین جایگاهی در زبان فرانسوی نداشته است. «اتفاق میافتد» فقط یک تجربهی ذاتی جسمیِ آسیبزا و شخصی نیست. بلکه نگرش جامعه در خصوص زنان، به خصوص زنان طبقهی کارگر را نشان میدهد.
علاوه بر این، واکنش جامعهی مردان را هم به تصویر میکشد. پدر کودک متولد نشدهی این رمان، یک دانشجوی طبقهی متوسط است. مادرش هم یک دانشجوست. با این حال پدر، مادر و جنیناش را به حال خود رها میکند. حتی پزشکان هم از ترس قوانین دستوپاگیر، همدردی کمی با مادر نشان میدهند. مثلا در بیمارستان، پزشک جوانی با مشاهدهی وضعیت زن داد میزند: لولهکش نداریم! البته، همینکه متوجه میشود که آن زن یک دانشجوست، رفتارش را عوض میکند و از خود دلسوزی بیشتری نشان میدهد!
تقریباً بیست سال پس از انتشار اتفاق میافتد، این کتاب به سندی مهم در مورد سقط جنین تبدیل شد. به عنوان نمونه، سال گذشته، در روز همهپرسی ایرلند در مورد سقط جنین، ایستگاه رادیویی «فرهنگ فرانسه» برنامهای را به نقش ارنو در به رسمیت شناختن این موضوع اختصاص داد.
آنی ارنو و بیان حقایق ناخوشایند
ارنو در مورد رمان اتفاق میافتد نوشته است: «میدانم که ممکن است برخی از خوانندگان را عصبانی یا منزجر کند. حتی میدانم که ممکن است برخی از خوانندگان را براند و از من دور کند.» این ماجرا در مورد بسیاری دیگر از کارهای آنی ارنو نیز صادق است. ارنو مستقیماً به بیان موضوعاتی میپردازد که عموماً ادبی تلقی نمیشوند. مثلاً پیری بدن، زوال عقل، جنسیت، بیماریهای مختلف و … . نوشتن برای ارنو ابزاری است برای به تصویر کشیدن تجربههای زنانه. گویی تلاش میکند به جامعه بقبولاند که نباید حقوق مسلم زنها را نادیده گرفت. او در سال 2019 به گاردین گفته است: «وظیفهی یک رماننویس، گفتن حقیقت است.»

آیا نوبل ادبیات روزی به آنی ارنو میرسد؟
آخرین نویسندهی فرانسویای که برندهی جایزهی نوبل شد، پاتریک مودیانو بود؛ در سال 2014. الن متسون عضو آکادمی نوبل در مصاحبهای گفته است: «تنها چیزی که برای هیئت داوران مهم است، شایستگیهای ادبی است.» او اضافه کرده: ما به زندگی شخصی هیچکدام از نامزدها توجهی نداریم! زندگی شخصی آنها ارتباطی به کار ما ندارد. چرا که ما به دنبال پیدا کردن نمودهای عالی ادبیات هستیم.
برنده، باید کسی باشید که عالی مینویسد. همزمان باید بتواند به شما احساس قدرت را القا کند. جهان مملو از نویسندگان خوب و حتی عالی است؛ اما برای برندهی نوبل ادبیات شدن به چیزهایی بیشتری نیاز داریم. توضیح این ماجرا واقعاً سخت است.