آمانور مبارک
این مقاله را ۶ نفر پسندیده اند
25 دسامبر کریسمس کاتولیکها است و 6 روز دیگر سال نوی مسیحی و 6 روز بعد از آن هم میلاد و غسل تعمید مسیح به تقویم ارامنه. وینش هر سال در این موسم پروندهای به بهانه این اعیاد منتشر کرده است. شاید بپرسید چرا؟ ما در وینش همکاران ارمنی هم داریم و علاوهبراین دوستانی داریم که علاقهمندند بیشتر درباره ارامنه بدانند. بااینحال به نظر میرسد این دلایل برای چنین استمراری کافی نیست. ارامنه را چگونه میتوان نامید؟ یک قوم؟ یک ملت؟ یک نژاد؟ یک دین؟ یا یک فرهنگ؟ شاید پرداختن به چنین مبحث مردمشناسانهای بیش از دانش فعلی من باشد ولی واقعیتهای تاریخی زیادی وجود دارد که با کنار هم قراردادن آنها میتوان به یک تصویر کمی واضحتر رسید. یکی از نقاط کره زمین که انسان خیلی زود در آنجا ساکن شد و سازههای باستانی زیادی در آنجا ساخت، سرزمینهایی در آناتولی از نزدیکی دریاچه وان تا دجله و فرات از یک سو، و کوههای قفقاز و دریای سیاه از سوی دیگر است؛ سرزمینهایی که ارامنه نیز در میان سایر اقوام در آن زیستهاند. از زمان کوچ نشینی تا دوران متاخرتر، سازههای آیینی، روستایی، شهری و حکومتی زیادی در این منطقه با نشانگان فرهنگی اقوامی که بعدها ما آنها را «ارمنی» نامیدیم وجود دارد. اسطورهها و کتیبههایی چندین هزارساله از هیتیها، میتانیها، اورارتوها، هایاساها، هوریها و دیگران در خشتهای گلی، کتیبههای سنگی، جامها، آوندها و… باقی مانده که نشانگر ریشههای فرهنگ اقوام منطقه است؛ اقوامی که تشابه بسیار و تفاوتهای شیرین دارند و خود را ارمنی، ایزدی، آذری، کرد، آشوری، لر، ترک، عرب و … مینامند. به موسیقی آیینی بازسازی شده منتسب به هوریها که بر لوح گلی در این منطقه یافته شده، گوش کنید. به نظرتان شبیه موسیقیهای آیینی فعلی نیست؟ علاوهبراین، اسطورههای ارمنی متعلق به دوران پیشامسیحیت برای من جذابیت بسیاری دارد. مثلا اینکه آرامازد ارمنی با هورمزد پارسی (اهورامزدای زرتشتی) چه شباهتها و تفاوتهایی دارد؟ کی این ایزد در ارمنستان ظهور کرد، پیش از ظهور دین زرتشت یا پس از آن؟ مهر پارسی با میهر ارمنی و میترای رومی یا هندی چه شباهتها و تفاوتهایی دارند؟ آیا دو خدابانوی آناهید و آستقیک به ترتیب ناهید و زهره پارسی هستند؟ از چه زمانی در ایران آنها در هم ادغام شد؟ و چرا در روم یکی از آنها تبدیل به شیطان (لوسیفر) شد و یکی همچنان خدا ماند؟ چرا ایزدیها ملک طاووس را فرشته میدانند ولی ادیان ابراهیمی او را شیطان میخوانند؟ این آیینها چه اثری در زیست فعلی ما دارد و چقدر ردپای آنها بر باورهای ما قابل مشاهده است؟ اولین جایی که اسطورهها را در زندگی فعلی خودمان میتوانم ببینم، در جشنها و آیینهاست. جالب است بدانید شب یلدا در واقع شب تولد مهر (میهر ارمنی) است؛ خدای آتش، جاودانگی، دوست داشتن و پیمان بستن. در ارمنستان باستان تا حدود هزار سال پیش سال تحویل در ناواسارد جشن گرفته میشد و در واقع جشن رسیدن میوهها و محصولات کشاورزی در ابتدای تابستان بود. قابل درک است که مردم ترجیح میدهند در زمان فراوانی خوردنیهای متنوع، جشن بگیرند. آنها فقط زمانی قادر خواهند بود در بلندترین شب سال جشن بگیرند که قبلا تمهیداتی اندیشیده شده باشند؛ مثل افسانه قدیمی گنجشک و مورچه (نسخه ارمنی آن ملخ و مورچه) که در زمان فراوانی انبارهایی پر از مایحتاج زندگی را در طول زمستان فراهم آوردهاند. انسان در دوران کشاورزی و یکجانشینی به این جایگاه رسید. بعد از اینکه کلیساهای مختلف جهان تصمیم به هماهنگی در اعلام آغاز سال مسیحی گرفتند، البته کمرنگ کردن آیینهای مهری از جمله نکوداشت شب یلدا را هم در این میان مدنظر داشتند. لذا ارامنه، با در نظر داشتن قدمت بیش از پنج هزار سال، زمان زیادی نیست که اول ژانویه را به عنوان اول سال جشن میگیرند. اما نکته جالب در این میان باقیماندن نکوداشت یلدا در کنار سال نو است. حافظه تاریخی-فرهنگی ارامنه برای حفظ اتفاقاتی که بر این بخش از دنیا افتاده، بسیار غنی و به شکل باورنکردنی مقاوم در برابر زدوده شدن است. شگفتانگیز است که ارامنه باورهای پاگانی خود را در کنار باورهای مهری و زرتشتی و مسیحی خود حفظ کردهاند. این اتفاق در حوزه زبان، موسیقی، هنر و سیاستنامهها هم افتاده و این دلیل محکم و مهمی برای خواندن و پژوهش منابع ارمنی با موضوع تاریخ، اساطیر و افسانههای عامیانه است. برای آشنایی با اساطیر و هنرهای آیینی ارمنی کتابهایی ساده و کوتاه در دسترس خوانندگان فارسی زبان است. دو مقالهای که در ادامه آمده به معرفی و نقد کتابهایی با این رویکرد پرداخته. کتابهای قدیمی تاریخی ارمنی، اطلاعات مهمی درباره سیاستورزی ایرانشهر و ارتباط ایران با همسایگانش بهخصوص روم به دست میدهند؛ آن هم از منظر مردمانی که مجبور نبودند مجیز هیچ یک از طرفین را بگویند. مقالهی زیر پنج مورد از این کتابها را معرفی کرده است. باوجود آنچه تا اینجا گفته شد، اگر از افسانههای عامیانه که حکمت و فلسفه زیست مردم عادی را دهان به دهان نقل میکنند یاد نکنیم، حق مطلب را ادا نکردهایم. هوهانس تومانیان یکی از بزرگان ارمنی است که این مهم را در اوایل قرن بیستم انجام داد؛ و البته در کنار این امر، با انجام کارهای موثر بسیار دیگر در تاریخ و در دل ارامنه نام خود را جاودانه کرد. در ادامه شاید دوست داشته باشید نگاهی هم به چند پرونده کریسمسی سالهای گذشته در وینش بندازید. در پایان این پرونده، ضمن شادباش سال نوی میلادی به ارامنهی سرتاسر جهان، توجه شما را به اطلاعاتی جالب درباره اسطورههای ارمنی جلب میکنم: آگاتانگلوس، تاریخنگار ارمنی میگوید: «سه ایزد در ولایت تارون (ارمنستان باستان) مورد پرستش بودند که پس از آرامازد به ترتیب مهمترین بودهاند و معابد پرشکوهی برای آنان ساخته شده بود مانند: واهاگن، آناهید، آستقیک، نانه.» آرامازد دارای والاترین مقام در میان اساطیر ارمنی است. آرامازد فرزند زمان، ایزد آسمان و زمین، بخشاینده باروری و حاصلخیزی به زمین است. به آرامازد عناوینی چون دانا، بزرگ، قادر و تواناترین اطلاق شدهاست. پرستشگاههای او در قلعه آنی (شهر باستانی) و روستای «دارناقیاتس» در نزدیکی شهر ارزنجان (یرزنکا) کنونی قرار داشت. آناهید ایزد بانوی آب، آبادانی، باروری، رونق بخش میوهها و همچنین زایمان بوده و هشیارترین مادر و سمبول بهترین ارزشها و از ارجمندترین الههها بهشمار میرفته، دارای لقبهایی چون حیاتبخش و افتخار ملت ارمنی، حامی و پشتیبان الهه عشق و آب و باروری نیز بودهاست. معبد اصلی او در ارزنجان و معبد دیگر آن در شهر آرتاشات قرار داشت. به عقیده استرابون، مادها و ارمنیها اقوامی بودند که رسوم ایرانی را رعایت میکردند، اما در این میان، ارمنیها نسبت به آناهیتا دلبستگی بیشتری داشتند. آستقیک دومین ایزد بانوی ارمنیان پس از آناهید است که ایزد عشق، آب، غم و سهولت بودهاست. آناهید و آستقیک در ابتدا نامهای مختلف یک ایزد بانوی مادر بوده، سپس از هم جدا شده و نام دو ایزد بانو شدهاند. معبد اصلی و مهم او در شهر «آشتیشات» در نزدیکی مرز سوریه در کنار معبد واهاگن قرار داشته و به نام «اتاق واهاگن» نامیده شدهاست. نانه در اساطیر ارمنی خواهر آستقیک و دختر آرامازد است. او را «نانی» و «نان» هم میخواندهاند که به معنی مادر و مادربزرگ هم است. نانه الهه حکمت و فضیلت بود. برخی محققان او را الهه روح زایندگی و عروس جاودانگی نیز خواندهاند. میهر که نام او از اسطوره مهر ایرانی برگرفته شده مربوط به شکل هندوایرانی میترا به معنی دوست، خیرخواه، عهد و پیمان است. میهر در مجموعه ایزدان ارمنی فرزند آرامازد است و قدیمیترین ایزد خورشید و نور آسمانی در میان ارمنیان محسوب میشود. محتملاً معبد گارنی به او اهداء شده بود. پرستش میهر به عنوان ایزد خورشید، در میان ارمنیان بسیار گسترده بودهاست. نام و کردار و منش میهر به قدری محبوب بوده که به نام «میهر بزرگ» و فرزندش «مهیر کوچک» وارد حماسه قهرمانی داوید ساسونی شدهاست. در اسطورههای ارمنی باستان، تیر ایزد کتابت، سخنوری، علوم و هنر بودهاست. او منشی و قاصد ایزد بزرگ آرامازد، تعبیرکننده خواب و پیشگوی سرنوشت، ثبتکننده اعمال نیک و بد انسانها و راهنمای ارواح مردگان در «دنیای زیرین» بودهاست. معبد تیر، «یرازاموین» نامیده شدهاست که در نزدیکی آرتاشات پایتخت آن زمان ارمنستان قرار داشت که در سال ۳۰۱ میلادی به دست گریگور روشنگر ویران شد. واهاگن والاترین مقام در اساطیر ارمنی، ایزد جنگ، شجاعت و فتح و پیروزی است. در بعضی از روایات اساطیری، به عنوان ایزد خورشید نیز آمدهاست. در یکی از دستنوشتههای مربوط به خلقت جهان چنین آمدهاست: «خورشید را پرستیدند و واهاگن نامیدند.» بنابر گفته آنانیا شیراکاتسی، ارمنیان مجموعه ستارگان راه شیری را مربوط به نام واهاگن دانسته و آن را «راه قدیمی خورشیدی» نامیدهاند. به نظر او ارمنیان معتقد بودند واهاگن و «بارشامین» ایزد بزرگ آشوریان، در زمستانی سخت، مشغول دزدیدن کاه بودهاند، آنها هنگام بازگشت کاهها را در آسمان جا گذاشتند، و بدین گونه در آسمان مجموعهای از کاه ایجاد شدهاست، از این رو راه شیری در ارمنی به «راه کاهدزدی» معروف است. بنابر اسطورهشناسی واهاگن به عنوان شکارچی شجاع با تاریکی و قوای اژدهایان شر و مضر مبارزه میکند. به همین دلیل به او لقب اژدهاکش دادهاند. آمنابق، نزد ارمنیان ایزد حامی و پشتیبان محصولات کشاورزی محسوب میشدهاست. گرچه این ایزد در ردیف خدایان جای داشته و بعدها نیز در تألیفات ارمنی بسیار کم از او یاد شده، اما نزد ارمنیان بسیار محبوب بودهاست زیرا به عقیده آنها او زمینهای کشاورزی و باغها را از سرما، تگرگ، سیل و طوفان که در منطقه کوهستانی چون ارمنستان همواره اتفاق میافتاده، نگهداری میکرده است. معنی آمنابق پر محصول است و این معنی نشانگر وظیفه و مسئولیت این ایزد است. مکان پرستش او روستای «باگاوان» در بخش باگرواند بوده است. آمانور مبارک ارمنیهای دیرپا
آرامازد
آناهید
آستقیک
نانه
میهر
تیر
واهاگن (ویگن، بیژن)
آمنابق یا آمانور
ادبیات ارمنی












2 دیدگاه در “آمانور مبارک”
خیلی جالب بود ، واقعا کنجکاو شدم بیشتر بدونمدر رابطه با شباهت اسطوره ها
زنده باد